گنجور

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۸

 

چون شکرم در آب دو چشم و دلم فلک

در جام کینه خوشتر از آب و شکر کشید

گردون زبان عقل مرا قفل برفگند

و ایام چشم بخت مرا میل در کشید

سنایی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - ایضا در مدح بهرام شاه است

 

یارب منم که بخت مرا باز در کشید

وز قعر چاه تیره به اوج قمر کشید

بختم گرفت در بر از آن پس که رخ بتافت

چرخم نهاد گردن از آن پس که سر کشید

منت خدای را که شب تیره رنگ من

[...]

سید حسن غزنوی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲۱

 

صبح شکوفه از افق شاخ سر کشید

جوش بهار رشته ز عقد گهر کشید

تا پرده بر گرفت ز رخسار داغ من

خود را ز شرم لاله به کوه وکمر کشید

از وصل بهره توبه قدر حجاب توست

[...]

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱۹

 

آخر ز سجده‌ ام عرق جبهه سر کشید

غواصی محیط ادب این‌ گهر کشید

چندانکه شور صبح قیامت شود بلند

امروز پنبه بایدم از گوش کر کشید

از بی‌بضاعتی به گدایی مثل شدم

[...]

بیدل دهلوی
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » چند مرثیهٔ دیگر » بند چهاردهم

 

شمر لعین چو خنجر کین از کمر کشید

جبریل مضطرب زجگر نعره بر کشید

آن بی حیا ز روی پیمبر نکرد شرم

خنجر زکین به حنجر آن محتضر کشید

خورشید منکسف شد و آفاق پر زشور

[...]

وفایی شوشتری
 
 
sunny dark_mode