جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴
گفتم به غم که از همه ابنای روزگار
با من وفا کسی چو تو یاری به سر نبرد
غم گفت چون کنم که غریبی و بی نوا
بی مونسی چگونه توانی دمی سپرد
گوی مراد در خم چوگان آن کس است
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۴
تو طفل خردسالی و ما پیر سالخورد
با ما ببین که عشق تو پیرانه سر چه کرد
چشم سیاه سرخ چه سازی به خون من
موی سفید من نگر ای جان و روی زرد
بگشای بند زلف که افتاد صد گره
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۵
وصلت نیافت دل به خیال تو جان سپرد
جویای آب تشنه لب اندر سراب مرد
یاری که پاک کرد به دامن رخم ز اشک
خون جگر چکید چو دامان خود فشرد
لاغر شدم چنان که چو چنگ از برون پوست
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶
خاکی که زیر پای خود آن شوخ بسپرد
صد جان بها دهند اگر پا بیفشرد
مشتاق کعبه را ز بساط حریر به
ریگ حرم که در ته پهلو بگسترد
مویی شدم ز فقر و فنا کو قلندری
[...]
صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۰
در حشر از صراط سبکبار بگذرد
هر کس مرا به دوش به میخانه می برد
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۶۷
رنگم نقاب غیرت آن جلوه میدرد
فطرت جنون کند که ز بویم اثر برد
شادم که بی نشانی آثار رنگ و بو
بیرونم از قلمروتحقیق پرورد
این چار سو ادبگه سودای نازکیست
[...]
قاآنی » ترکیببندها » شمارهٔ ۳ - در ستایش هلاکو میرزا شجاعالسلطنه حسنعلی میرزا گوید
روزی که گردد از تک اسبان رهنورد
در تیره گرد پنهان گردونِ گرد گرد
گردد چو برق خاطف از ابر قیرگون
شمشیرها درخشان هردم ز تیره گرد
از تیغ هر تنی را بر سر هزار زخم
[...]
قاآنی » ترکیببندها » شمارهٔ ۱۱ - در ستایش شاهنشاه ماضی محمدشاه غازی طابالله ثراه گوید
برشد سپیدهدم چو ازین دشت لاجورد
مانندگردباد یکی طشت گردگرد
مانند عنکبوتی زرّین که بر تند
برگنبدی بنفش همه تارهای زرد
یا نقشبندی از زر محلول برکشد
[...]
صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳
از عقل و فرق بین همه را جان پاک فرد
پوشیده جمله چشم ز تمییز سرخ و زرد
غافل ز غیر یار چه درمان بود چه درد
وارسته از خیال که گردون کدام و گرد
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۴۹ - طلب آمرزش
عمری به باد رفت و به جا ماند این کتاب
باشدکشی بخواند وآمرزش آورد
ای مهربان رفیق که خواندی کتاب من
شاید به چشم ذوق تو صد عیب برخورد
گر عیبی اندر آن نگری عیبپوش باش
[...]