گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵

 

با او دلم به مهر و مودت یگانه بود

سیمرغ عشق را دل من آشیانه بود

بر درگهم ز جمع فرشته سپاه بود

عرش مجید جاه مرا آستانه بود

در راه من نهاد نهان دام مکر خویش

[...]

سنایی
 

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - هم در مدح اتسز گوید

 

آن کس که مدح خان چو تو پادشاه بود

ترسان ز کید هرکس و ناکس چرا بود؟

وطواط
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱

 

در نیک و بد بسان شتر مرغ ناتمام

گه کند پر نماید و گه تیز تک بود

در خوابش ار ببینی کاسیب برتو زد

خرقه سبک بشوی که از خون سگ بود

سید حسن غزنوی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

دوشم بشمع روی چو ماهت نیاز بود

جانم چو شمع از آتش دل درگذار بود

در انتظار صید تذرو وصال تو

چشمم ز شام تا بگه صبح باز بود

از من مپرس حال شب دیرپای هجر

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۳۰

 

دوشم وطن بجز در دیر مغان نبود

قوت روان من ز شراب مغانه بود

بود از خروس مرغ صراحی سماع من

وز سوز سینه هر نفسم جز فغان نبود

دل را که بود بی خبر از جام سرمدی

[...]

خواجوی کرمانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۳۹۸

 

تیر از فراق شست تو می کرد ناله دوش؟

یا بال عندلیب پر این خدنگ بود

از آبیاری عرق شرم، روی او

تا آفتاب زرد خزان لاله رنگ بود

امشب که شوخی هوسش آرمیده بود

[...]

صائب تبریزی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۴

 

بیع و شرای آب همانا روا نبود

یا مال و جان آل نبی را بها نبود

یک جرعه کس چرا به عوض یا گرو نداد

گر خون و مالشان این هدر آن هبا نبود

میثاق و مهربانی و مردانگی مگر

[...]

صفایی جندقی
 
 
sunny dark_mode