دوشم بشمع روی چو ماهت نیاز بود
جانم چو شمع از آتش دل درگذار بود
در انتظار صید تذرو وصال تو
چشمم ز شام تا بگه صبح باز بود
از من مپرس حال شب دیرپای هجر
از بهر آنک قصّه آن شب دراز بود
من در نیاز بودم و اصحاب در نماز
لیکن نیاز من همه عین نماز بود
می ساختم چو بربط و می سوختم چو عود
زیرا که چاره ی دل من سوز و ساز بود
ترک مراد چون ز کمال محبّتست
جم را گمان مبر که بخاتم نیاز بود
پیوسته با خیال حبیب حرم نشین
جان اویس بلبل بستان راز بود
خواجو کدام سلطنت از ملک هر دو کون
محمود را ورای وصال ایاز بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عمیق و نیاز خود به محبوب میپردازد. او از دلدادگی و درد هجران میگوید و اینکه چگونه جانش همچون شمع در آتش عشق میسوزد. انتظار وصال محبوبش را توصیف میکند و چشمهاش از غروب تا سپیدهدم در جستجوی او باز مانده است. او به نماز دیگران اشاره میکند که در حال عبادت هستند، در حالی که نیاز او به محبوبش خود نوعی عبادت است. شاعر از سوز و ساز دلش صحبت میکند و عشق را معیاری برای کمال و محبت میداند. او همچنین به بلبل راز گو و سلطنت محبوبان و مقام محمود اشاره میکند و در نهایت از عشق واقعی و عمیق در زندگی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: دیروز شب، وقتی که به چهرهات نگاه کردم، به نور شمع احتیاج داشتم. جانم مانند شمعی بود که از آتش دل رنج میبرد و در پی آرامش بود.
هوش مصنوعی: چشمم از غروب تا صبح باز مانده و منتظر دیدار توست، مانند کسی که در انتظار صید است.
هوش مصنوعی: از من حال و روز شب طولانی دوری را نپرس، چون قصه آن شب بسیار طولانی و پیچیده است.
هوش مصنوعی: من در حال نیاز و درخواست بودم و دوستان در حال نماز خواندن، اما نیاز من خود به نوعی عبادت و نماز بود.
هوش مصنوعی: من مانند ساز بربط میساختم و مانند عود میسوزم، چون راهی جز سوز و ساز برای دل من وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ترک خواسته به خاطر عشق کامل، نه به دلیل نیاز به چیز دیگری است. بنابراین، نباید تصور کنی که درخواست و نیاز به چیز خاصی در این کار نقش دارد.
هوش مصنوعی: در همواره، با فکر و یاد دوست که در خانهاش ساکن است، جان اویس همچون بلبل در باغ، به راز و رمز عشق مشغول بود.
هوش مصنوعی: کدام سلطنت در دنیا میتواند به اندازهٔ وصال عاشقانهٔ ایاز برای محمود ارزشمند باشد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با او دلم به مهر و مودت یگانه بود
سیمرغ عشق را دل من آشیانه بود
بر درگهم ز جمع فرشته سپاه بود
عرش مجید جاه مرا آستانه بود
در راه من نهاد نهان دام مکر خویش
[...]
آن کس که مدح خان چو تو پادشاه بود
ترسان ز کید هرکس و ناکس چرا بود؟
در نیک و بد بسان شتر مرغ ناتمام
گه کند پر نماید و گه تیز تک بود
در خوابش ار ببینی کاسیب برتو زد
خرقه سبک بشوی که از خون سگ بود
دوشم وطن بجز در دیر مغان نبود
قوت روان من ز شراب مغانه بود
بود از خروس مرغ صراحی سماع من
وز سوز سینه هر نفسم جز فغان نبود
دل را که بود بی خبر از جام سرمدی
[...]
تیر از فراق شست تو می کرد ناله دوش؟
یا بال عندلیب پر این خدنگ بود
از آبیاری عرق شرم، روی او
تا آفتاب زرد خزان لاله رنگ بود
امشب که شوخی هوسش آرمیده بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.