اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲
کان المراد ذاتک من خلق عالم
لو لم تکن لما خلق الارض و السما
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲
مجموعه صفات کمالست ذات تو
معنی و صورتت شده مبدا و منتها
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲
شرح علو مرتبه ات لی مع اله است
یعنی ز خود فنا شده دیدم بحق بقا
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲
دست تو بوددست خدا دریبایعون
منکر مگر که فهم نکرد اذ رمیت را
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲
شیدای تاب حسن تو جان پیمبران
روشن ز مهر روی تو دل های اولیا
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲
ظاهر به بی است حرف الف نزد عارفان
باقی حروف مظهر بی شد علی الولا
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲
از آفتاب روی تو روشن جهان عقل
وز پرتو جمال تو عالم پر از ضیا
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲
آنها که ساکنان مقام ولایتند
در زاه فقر گشته بشرع تو رهنما
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲
تا دیده دلم بجمال تو باز شد
با بحر نور جان اسیریست آشنا
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲
بادا هزار جان گرامی فدای تو
ای بحر صدق و کوه صفا معدن وفا
فضولی » دیوان اشعار فارسی » قصاید » شمارهٔ ۱
ماییم درد پرور دنیای بی وفا
با درد کرده خوشده مستغنی از دوا
هرگز نکرده درد دل اظهار ما طلب
هر جا که دیده خط زده بر نسخه شفا
مطلق وفا ندیده ز ابنای روزگار
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - این ترکیب بند مرثیه ایست که در فوت ولد دلبندم نورالدین محمد که دوازده روز در فضای دنیا بود گفته شده
بهتر که جسم زار به خاک وطن بریم
حق مهربان کند دل عباس شاه را
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۵
آن را که نیست وسعت مشرب درین سرا
در زندگی به تنگی قبرست مبتلا
هر چند آب شد دل من بی شعور نیست
بیگانه را تمیز کند بحر از آشنا
پاکان ستم ز دور فلک بیشتر کشند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵۰
سودا کدورت از دیوانه می برد
از تیغ برق زنگ سیه خانه می بردا
فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » قصیدهٔ ۱ - آفرینش ارواح ائمه هدى و قصه حضرت آدم و حوا
ارواح در ازل به سراپرده بقا
بودند متحد همه بر ذروه علا
این جان ما که هست در این خاکدان غریب
آسوده بود در حرم پاک کبریا
آزاده بود از پس و پیش زمان و وقت
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » خلقت انوار چهارده معصوم(علیهم السلام)
از چارده ولیِّ مسمی به هفت اسم
سبع المثانئی که ز قرآن نشد جدا
از مخزن حقایق ارواح رو نمود
انوارشان یکی نه و نی هم ز هم جدا
یک نور بود گشته در اشباح چارده
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » امتیاز شیعیان اهل بیت
در گوش شیعه چون ز ثناشان صدا رسید
برداشتند نغمه بر آثار آن صدا
پیچید بانگ غلغل تسبیح خاصگان
در بارگاه قدس به اصناف نغمهها
تسبیح حمد زمره انوار شد بلند
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » درباره خلقت حضرت آدم
چون نوبت وجود به ابدان ما رسید
این کار ز آفرینش آدم شد ابتدا
پروردگار سوی ملائک خطاب کرد:
خواهم یکی خلیفه کنم در زمین به پا
گفتند ای علیم حکیم بزرگوار
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » سجده فرشتگان و سرکشى ابلیس
پس امر شد ملائکه را سجده آورید
این قالب خلیفه بگزیده مرا
فی الفور در سجود فتادند سر به سر
جز دیو سرکشی که نمود از سجود ابا
گفتا که او ز خاک بود من ز آتشم
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » قصاید » تماس آدم با حوا
آدم چو دید صورت زیبای دلفریب
در خویش یافت جانب او میل و اشتها!
گفتا که کیستی تو چنین بهر چیستی؟
گفتا که آفریده حقّم کما تری
گفت ای خدای این چه جمال است و این چه حسن؟
[...]