گنجور

ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۲۶

 

آری چنین کنند کریمان که شاه کرد

سوی رهی بچشم بزرگی نگاه کرد

ابوسعید ابوالخیر
 

امیر معزی » ترکیبات » شمارهٔ ۱

 

خورشید و ماه را چو به قدرت بیافرید

قدر بلندش افسر خورشید و ماه کرد

گردون چو روی ملک به عدلش سفید ساخت

کیوان گلیم دشمن او را سیاه کرد

گیتی گشاد راه فنا بر مخالفان

[...]

امیر معزی
 

امیر معزی » ترکیبات » شمارهٔ ۱

 

ایزد چو در جهان به عنایت نگاه کرد

جاهش جهان و خلق جهان را پناه‌کرد

امیر معزی
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۱۸ - ترکیب بندی است که در توحید و زهد و پند و منقبت پیغمبر «ص» و امیرالمؤمنین «ع» و شیعیانش گفته

 

هرکس که قصد خدمت این پادشاه کرد

از آفتاب و چرخ قبا و کلاه کرد

آن پادشا که چرخ و زمین و ستاره را

در مملکت خزینه و گنج و سپاه کرد

لشکرگه سپاه و ستاره سپهر ساخت

[...]

قوامی رازی
 

کمال‌الدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - و قال ایضا یمدحه

 

اقبال باز روی درین بارگاه کرد

برخود به بندگیش جهانرا گواه کرد

دور زمانه را بدو منزل ز پس گذاشت

عزم سبک عنانش چون عزم راه کرد

آن کو برفته بود ز دست سپاه پار

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴

 

سلطان جان ز عالم علوی نگاه کرد

بهر شکار روی بدین دامگاه کرد

آمد به بند چار طبایع اسیر گشت

بر خویش عیش عالم علوی تباه کرد

چون مدتی به منزل سفلی بیارمید

[...]

همام تبریزی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۰ - خدنگ مصایب

 

گردون به دود حادثه عالم سیاه کرد

ایام خاک بر سر خورشید و ماه کرد

صبح این خبر به نوحه ز مرغ سحر شنید

از تاب سینه زد نفسی سرد و آه کرد

پوشید آفتاب پلاس سیاه شب

[...]

سلمان ساوجی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶۰

 

در جان و دل بیک نگه آن شوخ راه کرد

آنشوخ هرچه کرد هم از یک نگاه کرد

ای شاه حسن در دل ویران ز عشق تست

گنجی که صدهزار گدا پادشاه کرد

من بی تو چون زنم دم خوش؟ کاتش غمت

[...]

اهلی شیرازی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷

 

دوزم شکاف سینه چو دل جلوه گاه کرد

خود هم به روز رشک نیارم نگاه کرد

دل خو به آه کرده بنوعی که روز وصل

هرچند خواست درد دلی گوید آه کرد

ای برق آه، تیرگی از روز ما مبر

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۹

 

یک ذره اعتماد نشاید بجاه کرد

دیوار موج را نتوان تکیه گاه کرد

واعظ قزوینی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۵۰

 

پس گفت چون روان شد و رو سوی راه کرد

وز دود آه روی ملک را سیاه کرد

صفایی جندقی
 
 
sunny dark_mode