گنجور

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام ابی محمد الحسن المجتبی علیه السلام » شمارهٔ ۳ - فی رثاء ابی محمد الحسن المجتبی علیه السلام

 

آنشاخ گل که سبز بود در خزان یکیست

افشانده غنچۀ گل سرخ از دهان یکیست

آن گوهری کز آتش الماس ریزه شد

یاقوت خون ز لعل لب او روان یکیست

آن لعل دُرفشان که زمرد نگار شد

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۳ - فی جواب المحتشم علیه الرحمه

 

باز این چه آتش است که بر جان عالم است؟

باز این چه شعلۀ غم و اندوه ماتم است؟

باز این حدیث حادثۀ جانگداز چیست؟

باز این چه قصه ایست که با غصه توأم است؟

این آه جانگزاست که در ملک دل بپاست

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۸ - بندهای متفرقه

 

مصباح نور جلوه گر اندر تنور بود

یا در تنور آیۀ الله نور بود

گاهی باوج نیزه گهی در حضیض خاک

در غایت خفاء و کمال ظهور بود

گاهی مدار دائرۀ سوز و ساز شد

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۹ - فی رثاء سید الشهداء سلام الله علیه

 

چون شد محیط دائرۀ خطۀ جنود

خالی زهر که بود مگر نقطۀ وجود

نور تجلی احدیت تتق کشید

سر زد جمال غیب ز آئینۀ شهود

در پیشگاه شاهد هستی چه شمع سوخت

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی مسلم بن عقیل سلام الله علیه » فی مدح مسلم بن عقیل و رثائه سلام الله علیه

 

ای قبلۀ عقول و امام بنی عقیل

صلوات بر تو باد بالإشراق و الأصیل

ای بدر مکه، نور حرم، ماه بی نظیر

وی مالک رقاب امم، شاه بی بدیل

ای درگه تو کعبۀ آمال هر فریق

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی الامام موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام » شمارهٔ ۳ - فی رثاء ابی الحسن موسی سلام الله علیه

 

زندانیان عشق چه شب را سحر کنند

از سوز شمع و اشک روانش خبر کنند

مانند غنچه سر به گریبان در آورند

شور و نوای بلبل شوریده سر کنند

چون سر بخشت یا که به زانوی غم نهند

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح الحجة عجل الله فرجه » شمارهٔ ۶ - فی الاستغاثه بالحجه عجل الله تعالی فرجه

 

آمد بهار و بی گل رویت بهار نیست

باد صبا مباد چه پیغام یار نیست

بی روی گلعذار مخوانم بلاله زار

بی گل نوای بلبل و شور هزار نیست

بی سر و قدّ یار چه حاجت بجویبار

[...]

غروی اصفهانی
 
 
sunny dark_mode