مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۳۹
بار خدایا! تویی آن شهریار
کز همه شاهان جهان بر حقی
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۳۹
حق به تو چون ملک پدر باز داد
زود دهد ملک جهان مابقی
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۳۹
تا می و جام است به عالم مباد
دست تو بی جام می راوقی
سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۵
هر که علم شد به سخا و کرم
بند نشاید که نهد بر درم
نام نکویی چو برون شد به کوی
در نتوانی که ببندی به روی
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۸
گوش تواند که همه عمر وی
نشنود آواز دف و چنگ و نی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - (شرح حال پسری کیقبا دهلی):
شه به چنین وقت برآهنگ می
رخش طرب کرد روان پی به پی
حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۷۳ - و له ایضا
من نکنم توبه ز معشوق و می
توبه ز معشوقه و می تا به کی؟
از رمضان گر بجهم روز عید
روزه ی سی روزه گشایم به می
هر که میسر شودش وصل یار
[...]
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۹ - نعت دوم در صفت معراج که از آسمان رسالت وی پایه ایست بس بلند و از آفتاب جلالت وی سایه ایست بس ارجمند
راهرو راسترو «ماغوی »
رهبر روشن نظر «ماطغی »
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۲۲ - مقاله اول در آفرینش عالم که آینه جمال نمای اسماء و صفات آفریننده است سبحانه و تعالی
حسن جز از عشق نگیرد غذی
عشق هم از وی نگریزد بلی
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۲ - مقاله یازدهم در نشان دادن از حال صوفیان که نشان ایشان بی نشانی است و زندگانی ایشان در جان فشانی
ناشده از خویش تهی همچو نی
دم زدنت زانکه نه یی تا به کی
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۷ - حکایت عاشقی که در حضور معشوق به قصد دیگری دیده گشاد و بدان کج نظری از نظر معشوق افتاد
خواهر من می رسد اینک ز پی
به ز چو من صد سر یک موی وی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم
شراب عشق میسازد ترا از سر کار آگه
نه تدقیقات مشائی نه تحقیقات اشراقی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم
الا یا ریح ان تمر باهل الحی فی حزوی
فبلغهم تحیاتی و نبئهم باشواقی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم
و قل یا سادتی انتم، بنقض العهد عجلتم
و انی ثابت ابدا علی عهدی و میثاقی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم
بهائی خرقه ی خود را مگر آتش زده کامشب
جهان پر شد ز دود کفر و سالوسی و زراقی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت دوم
گوش تواند که همه عمر وی
نشنود آواز دف و چنگ و نی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش اول - قسمت دوم
گفت لیلی را خلیفه کان توئی
کز تو مجنون شد پریشان و غوی
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش اول - قسمت دوم
با تو چه ضایع کنم افسون عشق
مرده دلی قابل افسون نئی