جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵ - مناجات دوم متضمن اشارت به آنکه حقیقت حق وجود صرف است و هستی مطلق جل ذکره و عم بره
ذات تو هم هستی و هم هست کن
هست کن عالم نوی و کهن
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۱۱ - نعت چهارم در اقتباس نور و التماس حضور آن حضرت صلی الله علیه و سلم
چون نه بزرگ است ز شرعش سخن
منبر او بر سر او خرد کن
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۱۳ - در منقبت قطب الطریق غوث الخلایق خواجه بهاء الملة والدین محمد البخاری المعروف به نقشبند قدس الله تعالی سره
راهنمای سفر اندر وطن
خلوتی دایره انجمن
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۱۵ - در فضیلت مطلق سخن که در فضیلت وی سخن مطلقا نیست
پیشترین نفحه باغ سخن
هست نسیم چمن آرای کن
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۱۵ - در فضیلت مطلق سخن که در فضیلت وی سخن مطلقا نیست
هست نفس قالب و جانش سخن
این نفس از زنده دلان گوش کن
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۲۰ - صحبت دوم با پیر صاحب تمکین و روشن شدن چشم مرید به نور عین الیقین
صبح که بر حاشیه این چمن
زد علم نور فشان نسترن
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۲۷ - حکایت تیز بصری حسن بصری رضی الله عنه که نکته حکمت حجاج را در ظلمات ظلم او مشاهده نموده
جامی اگر خلق تو آمد حسن
از لب هر ظالم حجاج فن
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۲۸ - مقاله چهارم در اقامت نمازهای پنجگانه که پنجه طاقت قوی پنجگان تاب مشقت داده اوست و جبین عزت گردن فرازان به خاک مذلت نهاده او
شیر دلی پنجه ازین پنج کن
شاخ هوا را بکن از بیخ و بن
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳۰ - مقاله پنجم در اشارت به روزه رمضان که نوریست کثیرالفیضان هم روح را شمع انجمن افروز است و هم نفس را برق خرمن سوز
شعله دوزخ چو شود تیغ زن
یا شررش ناوک خذلان فکن
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳۲ - مقاله ششم در اشارت به زکات که سرمایه بالش مال و مالش نفس بخل سگال است
حیف بود کز پی فرزند و زن
داغ نهی این همه بر خویشتن
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳۸ - مقاله نهم در اشارت به صمت که سرمایه نجات و پیرایه رفع درجات است
کرده زبان تیغ پی یک سخن
چند شوی پرده در وصف شکن
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۶ - مقاله سیزدهم در مخاطبه سلاطین که اگر بر دیگران می تابند آسمان عدل را چشمه آفتابند و اگر همه گرد خود می گردند طوفان ظلم را گرداب
باز تو را میر شکاران به فن
طعمه ده از جوژه هر پیرزن
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۸ - مقاله چهاردهم در اشارت به حال وزیران و دبیران که رقم عدالت و ظلم بر صفحات ایام از رشحات اقلام ایشان است
تو به سه انگشت شده خامه زن
خلق ده انگشت ز تو در دهن
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۸ - مقاله چهاردهم در اشارت به حال وزیران و دبیران که رقم عدالت و ظلم بر صفحات ایام از رشحات اقلام ایشان است
نقل شب عیش تو نقل سخن
نو به نو از تیردلان کهن
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۶۰ - مقاله بیستم در پند دادن فرزند ارجمند که در بستان طفولیت به نبات حسن پرورده باد و در بستان بلاغت به نهایت کمال پی آورده
با تو پس از علم چه گویم سخن
علم چو آید به تو گوید چه کن
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش سوم - قسمت اول
با تو پس ازعلم چه گویم سخن
علم چو آید به تو گوید چه کن
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
نام نکردند جوانان به من
من نکنم نیز به پیران سخن