گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۱ - سید مجدالدین بوطالب نعمه را گوید

 

ای زتو بنهاده کلاه منی

هر که نیاید کلهش از دو برد

نام تو اوراق سعادت نبشت

جاه تو الواح نحوست سترد

ازخلفات ذات دویم چون برفت

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۴ - شبی در حال مستی از بامی درافتاد این قطعه را گفت

 

گرچه شب سقطهٔ من هر که دید

پاره‌ای از روز قیامت شمرد

عاقبت عافیت‌آموز را

گنج بزرگست پس از رنج خرد

من چو نیم دستخوش آسمان

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۲

 

بیخ دو غماز برانداختند

اصل بشد فرع چه تن می‌زند

اسعد بندار به دوزخ رسید

مخلص غزال چه فن می‌زند

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۸ - در موعظه

 

هر که تواند که فرشته شود

خیره چرا باشد دیو و ستور

تا نکنی ای پسر ناخلف

ملک پدر در سر شیرین و شور

چیست جهان قعر تنور اثیر

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶۴ - در نصیحت

 

غم به تکلف به سر من مبار

زانکه به سعی تو تن آسان شوم

من خود اگر مادر غم اژدهاست

تا که بزاید به سر آن شوم

پرسی و گویی که ز من بد مگوی

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۷۴ - در تمثیل

 

خصم تو و قاعدهٔ ملک تو

آن شده از بدو جهان مستقیم

چون دو بنا بود برافراشته

وان دو یکی محدث و دیگر قدیم

زلزلهٔ قهر توشان پست کرد

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۲

 

پارگکی کاه و نبیذم فرست

رنج دل شاعر سلطان بکاه

شکر چو شکر کنم از بهر می

منت چون کوه بدارم ز کاه

انوری
 
 
sunny dark_mode