گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۱

 

شیردلا صد هزار شیردلی کرده‌ای

در کرم از آفتاب نیز سبق برده‌ای

چشم ببند و بکن بار دگر رحمتی

بشکن سوگند را گر به خدا خورده‌ای

بنگر کاین دشمنان دست‌زنان گشته‌اند

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۲

 

گفت مرا آن طبیب: «رَو، تُرُشی خورده‌ای»

گفتم: «نی» گفت: «نک، رنگ تُرُش کرده‌ای

دل چو سیاهی دهد، رنگْ گواهی دهد

عکس برون می‌زند، گرچه تو در پرده‌ای

خاک تو گر آب خوش یابد چون روضه‌ایست

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۳

 

قصر بود روح ما نی تل ویرانه‌ای

همدم ما یار ما نی دم بیگانه‌ای

بادیه‌ای هایلست راه دل و کی رسد

جز که دل پردلی رستم مردانه‌ای

نی دل خصم افکنی بل دل خویش افکنی

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۴

 

بستگی این سماع هست ز بیگانه‌ای

ز ارچلی جغد گشت حلقه چو ویرانه‌ای

آنک بود همچو برف سرد کند وقت را

چون بگدازد چو سیل پست کند خانه‌ای

غیر برونی بدست غیر درونی بتر

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۵

 

جای دگر بوده‌ای زانک تهی روده‌ای

آب دگر خورده‌ای زانک گل آلوده‌ای

مست دگر باده‌ای کاحمق و بس ساده‌ای

دل چه بدو داده‌ای رو که نیاسوده‌ای

گنج روان در دلت بر سر گنج این گلت

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۶

 

خیره چرا گشته‌ای خواجه مگر عاشقی

کاسه بزن کوزه خور خواجه اگر عاشقی

کاش بدانستیی بر چه در ایستاده‌ای

کاش بدانستیی بر چه قمر عاشقی

چشمه آن آفتاب خواب نبیند فلک

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۷

 

نیست عجب صف زده پیش سلیمان پری

صف سلیمان نگر پیش رخ آن پری

آن پریی کز رخش گشت بشر چون ملک

یافت فراغت ز رنج وز غم درمان پری

تربیت آن پری چشم بشر باز کرد

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۶

 

قلت له مصیحا یا ملک‌المشرق

اقسم بالخالق مثلک لم یخلق

قدرک لایعرف وعدک لا یخلف

نائلک الاشرف بالک لم یغلق

جسمی کالخردله احرقه ذاالوله

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » چهاردهم

 

ای قد و بالای تو حسرت سرو بلند

خنده نمی‌آیدت، بهر دل من بخند

ای ز تو عالم بجوش، لطف کن، ارزان فروش

خندهٔ‌شیرین نوش راست بفرما، بچند؟

خنده زند آفتاب، گیرد عالم خضاب

[...]

مولانا
 

مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » مناجات

 

آن سرمه کش بلند

بینان در بازکن درون نشینان

مولانا
 
 
۱
۵
۶
۷
sunny dark_mode