گنجور

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱

 

خامه فروهشته بود، آیت تنزیل را

باز دمیدن گرفت، صور سرافیل را

حجت ناطق منم، کوری دعوی گران

تیغ زبانم گرفت، خطه تخییل را

چون عرق افشان شود، کلک گهر ریز من

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

سر خط تعلیم شد، شیوه استاد را

کلک کهن مشق من، تیشهٔ فرهاد را

هر سر موی من است، اینکه به میدان عشق

سینه به نشتر دهد، دشنه فولاد را

بر رخ گلرنگ تو، منت پیمانه نیست

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۱

 

بلبل و پروانه را عشق گریبان گرفت

این ره بزم، آن یکی، راه گلستان گرفت

تیره شبستان دهر، جای نشستن نبود

دامن جان مرا، صحبت جانان گرفت

جور جهان می شود، قسمت خونین دلان

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳

 

صور قیامت دمید، نالهء مرغان صبح

پردهٔ دل ها درید، چاک گریبان صبح

عاشق بیدار یافت دولت دیدار را

دیدهٔ بیدار برد، فیض گلستان صبح

چون دم عیسی دهد، مرده دلان را حیات

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۸

 

ای نمک حسن تو، شور نمکدان عشق

زلف خم اندر خمت، سلسله جنبان عشق

ناز تو یک سو فکند پرده ی انکار را

می چکد از دامنت خون شهیدان عشق

شورش محشر دمید از دل دیوانه ام

[...]

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۰

 

زلف پریشان نهد، سلسله بر پای عشق

بندد گر کوته است، از پر عنقای عشق

دایرهٔ آسمان، زاویهٔ خاکدان

تنگ تر از نقطه ای ست در بر پهنای عشق

چاکتر از جیب ماست سینهٔ سینای دل

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode