گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

منور ساختی ای شمع خوبان محفل ما را

فروغ مطلع خورشید دادی منزل ما را

چراغ دیدهٔ دل شد ز یُمن مقدمت روشن

اثر بین طالع مسعود و بخت مقبل ما را

به آب دیده خواهم متصل ای سایهٔ رحمت

[...]

بابافغانی
 

میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

 

خوشم کآتش زد امشب آه حسرت محفل ما را

اجل شاید به این تقریب یابد منزل ما را

حدیث عشق ما را ناکسی تا نشنود، خواهم

کسی غیر از سگ او نشنود درد دل ما را

تامل چیست، برکش تیغ و قتل ما غریبان کن

[...]

میلی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

فراق دوستان بسیار پیش آمد دل ما را

غم بیرون گرفت از ما هوای منزل ما را

گل افشان بود با تو هر بن خار و سر سنگی

تو چون رفتی از اینجا آفتی زد حاصل ما را

عفاک الله به قید عشقم از هستی برآوردی

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱

 

ندارد بحر و کان سرمایه دست و دل ما را

گهر چون ابر می ریزد ز دامن سایل ما را

که می آید به سروقت دل ما جز پریشانی؟

که می پرسد به غیر از سیل راه منزل ما را؟

به تیغ بی نیازی خون آهوی حرم ریزد

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰

 

الهی آب و رنگ شعله ده مشت گل ما را

نمکزار تبسّم کن لب زخم دل ما را

مباد آسیب تدبیر گشایش ره درو یابد

به چین جبهة خوبان گره کن مشکل ما را

مکرّر شد به یک عادت تپیدن بیمِ آرامست

[...]

فیاض لاهیجی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹

 

به امید کسی نگذاشت بیدادش دل ما را

خدا اجری دهد در کشتن ما قاتل ما را

هوای معتدل کشت پریشان را نمی سازد

ز برقی پرورد هر لحظه دهقان حاصل ما را

غبار خاطر مقصد شود سعی فضول اینجا

[...]

اسیر شهرستانی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳

 

به حرف غیر می خواهی تو آزار دل ما را

به قول مدعی آتش مزن سر منزل ما را

چرا در پرسش احوال ما ایستادگی داری

به حرفی می توان کردن تو آسان مشکل ما را

نخواهد ماند از وسواس شیطان هیچ کس ایمن

[...]

سیدای نسفی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

قضا چون باعث ایجاد شد آب و گل ما را

ز خون چشم حسرت کرد تخمیر دل ما را

ز خود وارستگان وادی شوقیم تا نبود

چو بلبل تهمت مشت خسی هم منزل ما را

جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸

 

حسابی نیست با وحشت جنون‌کامل ما را

مگرلیلی به دوش جلوه بندد محمل ما را

محبت بسکه بود از جلوه مشتاقان این محفل

به‌ تعمیر نگه چون شمع برد آب و گل ما را

ندارد گردن تسلیم بیش از سایهٔ مویی

[...]

بیدل دهلوی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۷۲

 

هم آغوش است، سیل خانه زادی منزل ما را

رگ ابر است مژگان، دیده دریا دل ما را

به هر لخت جگر از داغ حسرت دوزخی دارم

چه می دانی کدامین شعله می سوزد دل ما را؟

ز دور ای چرخ شوراختر، تماشا کن که روشن شد

[...]

حزین لاهیجی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

الهی حل مگردان تا قیامت مشکل ما را

مکن چون لاله پیدا در جهان داغ دل ما را

خیالی ساز یارب هر جا که در بزم ما سازد

بپرداز از حکایت های عالم محفل ما را

به شادی بگذران از تنگنای زندگی یارب

[...]

سعیدا
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴

 

به قصد صید دیگر ریخت خون صید دل ما را

و گرنه هرگز این طالع نباشد بسمل ما را

به راه منزل اغیار پویانست و از خجلت

به هر کس می رسد پرسد نشان منزل ما را

ندارد تا دل ما هست غم در هیچ دل راهی

[...]

سحاب اصفهانی
 
 
sunny dark_mode