فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
چو بشنود این سخن موبد ز رامین
مرو را تلخ بود این پند شیرین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
نترسد عاشق از باران سنگین
و گر باشد به جای سنگ ژوپین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
به نامه در، سخنها گفت شیرین
به گوهر کرده وی را گوهر آگین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
به بالا هر یکی چون سرو سیمین
برو بارنده هفتورنگ و پروین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
همه با یار و با طوق زرّین
سراسر چون دهن شان گوهر آگین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
نمود اندر شمال خویش تنین
به گرد قطب دنبالش چو پرچین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى
چو بر باره نشست آزاده رامین
ز بس غم تلخ بودش جان شیرین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى
چنانچون بود مهرْافزای رامین
چو کبگ خستهدل در چنگ شاهین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
فلک بستد ز تو یک سیب سیمین
به جای آن ترنجی داد زرین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
نهی بر فرق مشکین تاخ زرین
بیارایی مه رخ را به پروین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
بپوش آن جامه بر اورنگ بنشین
به سر بر نه مرّصع تاج زرّین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
رخش تابنده بر اورنگ زرین
میان نقش روم و پیکر چین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
جهان زو شاد و او از مهر غمگین
به گوشش آفرین مانند نفرین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
تو شیرینی و گفتار تو شیرین
تو نوشینی و دیدار تو نوشین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
به خاصه زین دل بدبخت رامین
که آتشگاه خرداد است و برزین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
خوش آمد دایه را گفتار رامین
ز بیجاده پدید آورد پروین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
دگرباره جوابش داد رامین
که چون عاشق نباشد هیچ مسکین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
به فرجام اندرو آویخت رامین
برو ریزان ز دیده اشک خونین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
چو بشنید این سخن دلخسته رامین
بدو گفت ای مرا روشن جهان بین
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
چو ویس دلستان را دید غمگین
از آب دیدگان تر کرده بالین