گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - در قحط سال

 

چوما از طالع خود ناامیدیم

چنین وقتی به هندستان رسیدیم

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر

 

به نزدیکی ساحل چون رسیدیم

ز دریا رخت بر صحرا کشیدیم

سلیم تهرانی
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۱۸ - جنگ رام با لو و کش و خسته شدن رام از دست ایشان

 

هم او را تا به خود بد خواه دیدیم

به شمشیر ریاضت سر بریدیم

ملا مسیح
 

اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۳۷۹ - من و تو از دل و دین نا امیدیم

 

من و تو از دل و دین نا امیدیم

چوبوی گل ز اصل خود رمیدیم

دل مامرد و دین از مردنش مرد

دو تامرگی بیک سود اخریدیم

اقبال لاهوری
 
 
۱
۲
sunny dark_mode