×
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۷ - گرم شدن چشم «دول رانی» در روی شمس الحق و الدین خضر خان و از تاب مهر، آب در چشمش گشتن، و مهربان گشتن آن چشمهٔ مهر، بران نیلوفر هندی، و چون شعاع خورشید، از صفر ابر زمین افتادن
کنون حرفی که من خواندم درین لوح
چنین بخشد به دلها راحت و روح
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶ - نعت خواجه ای که خاتم ختمیت در انگشت داشت و مهر خاتمیت بر پشت علیه من الصلوات افضل ها و من التحیات اکمل ها
ز جودش گر نگشتی راه مفتوح
نبردی ره به جودی کشتی نوح
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۵ - نهال جمال یوسفی را از بهارستان غیب به باغستان شهادت آوردن و به آب دیده یعقوب و هوای دل زلیخا پروردن
به طوفان فنا چون غرقه شد نوح
شد این در بر خلیل الله مفتوح
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۴۶ - نامه نوشتن خسرو به شیرین به تعزیت فرهاد
دل شیرین ز داغش گشت مجروح
مدامش کار نوحه بود چون نوح
وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » مثنویات » در تاریخ بنای گرمابه
برونش را برای تربیت روح
به هر جانب در سد فیض مفتوح
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
نمانده قوتش در پنجه ی روح
به یک کشتی سفرها کرده با نوح
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - در تعریف چهار باغ باقی جان
گچش پخته ز سرب و خشتش از روح
بود چوبش ز چوب کشتی نوح
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - در بیان تعریف طشت گر چنین گوید
چه سندان روی او آئینه روح
چه سندان لنگری در کشتی نوح
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۶۷ - جنهالذات
دری از جنهالذاتست مفتوح
که صوفی خواند آنرا جنهالروح
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۰۶ - العباد الحقیقی و هم مظاهر الاسماء
خود این بابی بود مبسوط و مشروح
بعون حق نمایم بر تو مفتوح
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۲۷ - الفتح المطلق
خود این باب از بشارتهای ممدوح
بنصرالله و الفتح است مفتوح
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۹۲ - وجهه جمیع العابدین
بدن بینی بجنبش باشد از روح
بود در بحر کشتی شاهد از نوح
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب
بهاری روح پرور چون دم روح
نجات ماسوی چون کشتی نوح
صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب
می استی ناخدای قلزم روح
بساغر کن که باشد کشتی نوح
۱
۲