فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش
مرا آمد به در بخت وفاگر
به زورش بازگردانیدم از در
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۵ - فرستادن ویس دایه را در پى رامین و خود رفتن در عقب
نبینی چون لبانم هیج شکر
به دلها بر، ز جان و مال خوشتر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۶ - پاسخ دادن رامین ویس را
که من باری شدم تا روز محشر
نپیوندیم هرگز یک به دیگر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۶ - پاسخ دادن رامین ویس را
بدان زن مانی ای ماه سمنبر
که باشد در کنارش کور دختر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۷ - پاسخ دادن ویس رامین را
دریده ماه پیکر جامه بر بر
فگنده لاله گون واشامه از سر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۸ - پاسخ دادن رامین ویس را
نباشد هیچ فرزانه ستمگر
نباشد هیچ آزاده ستمبر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۸ - پاسخ دادن رامین ویس را
نگر تا تو نپنداری که دیگر
مرا بینی چو دیدی خوار و غمخور
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را
چه روز آید مرا زین روز بدتر
که نه دل بینم اندر بر نه دلبر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۰ - پشیمان شدن رامین از رفتن ویس و از پس ویس شدن
تو گفتی آسمانی گشت بستر
درو آن دو سمنبر چون دو پیکر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
چو گنج خسروان شد روی کشور
ز بس دیبا و زر و مشک و عنبر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
هوا کردی نثار زر و گوهر
چو بگذشتی نسیم گل بَرو بر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
شهنشه پیش گردان دلاور
بدو گفت این چه نیزنگست دیگر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۲ - رفتن موبد به شکار
ز جان خویش نالم نه ز دلبر
که دلبر رفت او چون ماند ایدر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۳ - نالیدن ویس از رفتن رامین و از دایه چاره خواستن
شنیدی داستان من سراسر
کنون درمان کارم چیست بنگر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۳ - نالیدن ویس از رفتن رامین و از دایه چاره خواستن
همت گنجست آگنده به گوهر
همت پشتست با بسیار لشکر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۳ - نالیدن ویس از رفتن رامین و از دایه چاره خواستن
نخستین یاورت باشد برادر
پس آنگه نامور شاهان دیگر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۳ - نالیدن ویس از رفتن رامین و از دایه چاره خواستن
به مرو اندر نه شاهست و نه لشکر
تو داری گنج شاهنشاه یک سر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
الا ای مهربان مهر پرور
چنین کن نامه نزد یار دلبر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
ببوسیدش به دو یاقوت و شکر
نهادش بر خمارین چشم و برسر
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
نیابم بهتر از دستم برادر
برادر را به از شمشیر یاور