فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
از آن پیوندها آمد حرارات
دگر پیوند کز وی شد برودت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
نداند علم کلی را نهایت
برون آرد صناعت از صناعت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
ازان پس آمدش منشور و خلعت
لوای پادشاهی از خلیفت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
هم از تخمه بزرگ و هم ز دولت
هم از پایه بلند و هم ز همت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس
تو هر جایی بری پیغام فرقت
ببر اکنون ز من پیغام وصلت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
خرد دور از تو مثل آسمانت
هوا نزدیک تو همچون روانست
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۴ - نامهٔ چهارم خشنودى نمودن از فراق و امید بستن بر وصل
بتر آهو به عشق اندر، ملالست
یکی میوه که شاخ او وصالت
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳
اگر یار مرا دیدی به خلوت
بگو ای بیوفا ای بیمروت
گریبانم ز دستت چاک چاکو
نخواهم دوخت تا روز قیامت
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
کشیده بارگاهی شصت بر شصت
ستاده خلق بر در دست بر دست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۶ - سرود گفتن نیکسا از زبان شیرین
به عمری کو بود پنجاه یا شصت
چه باید صد گره بر جان خود بست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰۹ - گفتن چهل قصه از کلیله و دمنه با چهل نکته
که با شیر رباخور کرد خرگوش
سه ماهی و رستن یکی از شست
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰۹ - گفتن چهل قصه از کلیله و دمنه با چهل نکته
بط و سنگ پشت
بسا سر کز زبان زیرزمین رفت
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰۹ - گفتن چهل قصه از کلیله و دمنه با چهل نکته
کشتن زاهد راسوی امین را
به ار بر غدر آن زاهد کنی پشت
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۵ - در نصیحت فرزند خود محمد گوید
چو بدر انجمن گردد هلاکت
بر افروزند انجم را جمالت
عطار » الهی نامه » بخش دوازدهم » جواب پدر
پدر بگشاد الماس زبان را
بسفت آنگه گهرهای بیان را
پسر را گفت گر داری هدایت
همه عمرت تمامست این حکایت
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » المقالة العشرون
پسر گفتش که درویشی بسیار
بسی باشد که آرد کافری بار
بزر چون دین و دنیا میشود راست
ز حق هم کیمیا هم زر توان خواست
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
تو امّید منی در عین طاعت
مرا بخشا ز نور خود سعادت
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در نعت سید المرسلین صلی اللّه علیه و سلم
تو اصل جوهری در اصل فطرت
ترا دادست ایزد جاه و حرمت
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام
خبردارند از دریای فضلت
چه باشد گر کنی بر جمله رحمت