گنجور

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱۳ - گفتار در ستایش عشق

 

ورت سد بند بر هر دست و پایی‌ست

که هر بندی از آن دام بلایی‌ست

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۵ - در بیان گرفتاری فرهاد به کمند عشق شیرین

 

غرض مشغولی و خاطر گشاییست

از این بگذشته صنعت آزماییست

وحشی بافقی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - بامداد شیرین

 

بحسن من که شهر آشنائیست

بعشق من که صیدش روستائیست

عرفی
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - تعریف اکبرآباد و باغ جهان آرا

 

عمارتهاش هر یک دلربائیست

خراج کشوری، خرج سرائیست

کلیم
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶

 

به مردم قرض دادن بینوایی ست

ز مردم حق طلب کردن گدایی ست

طغرای مشهدی
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » اشعار غیر دوبیتی » مرثیه‌ای دیگر

 

عجب این خاک، خاک باصفائیست

یقین آرامگاه دلربائیست

فایز
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۱ - جواب

 

حریفی کز دیار آشنائیست

نکو داند که درک ما کجائیست

صفای اصفهانی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۳۷ - پیوند نور

 

درین بازار هم چون و چرائیست

مرا نیز ار بپرسی رهنمائی است

پروین اعتصامی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode