گنجور

عطار » خسرونامه » بخش ۱۴ - آغاز داستان

 

چو برخیزد ز پیش آن آستانه

از آن پس راست بنشیند زمانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۵ - آغاز داستان

 

کنیزک برد او را سوی خانه

یکی معجون برآمیخت از بهانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۵ - آغاز داستان

 

که دارو دادم و خون شد روانه

زهی دارو که در خون کرد خانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۵ - آغاز داستان

 

در آن صحراش یک گرگ آشنا نه

ز صحرا در دلش جز تنگا نه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۵ - آغاز داستان

 

بزن گفت ای غلام تو زمانه

نهان دار این کنیزک را بخانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۵ - آغاز داستان

 

بسی بهتر بود در کُنج خانه

عیال نیک از گنج و خزانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

چو مرغی بی زبان محتاج دانه

نه بالی نه پری نه آشیانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

ز حد بگذشت ازین حوضم فسانه

کنون ماومی و این حوضخانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

بگویم در جهان گردم نشانه

نگویم تا کسی آرم این بهانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۸ - خطاب با حقیقت جان در معنی زاری كردن گلرخ

 

چو هادی گشتهیی بگذار خانه

چه خاشه میکشی بر آشیانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۸ - خطاب با حقیقت جان در معنی زاری كردن گلرخ

 

بقیل و قال و افسون و فسانه

بدم بیرونش آرم زاستانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز

 

سر زلف چو سینش بی بهانه

کشیده کاف کفری در زمانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۲ - آغاز عشقنامۀ خسرو و گل

 

گُلش گفت این زمانم از زمانه

یکی تیر آمد آخر بر نشانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۲ - آغاز عشقنامۀ خسرو و گل

 

یکی دادم یکی بردم بخانه

ندارد جنگ کاری در میانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

میان باغ میشد در میانه

یکی زانسو یکی زینسو روانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

چو میدانی تو کردار زمانه

چرا شوری درین زنبور خانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب

 

روا باشد که دوران زمانه

بود ما را در انجام از میانه

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

بسازد کار آن شمع زمانه

کند شکّر ز خوزستان روانه

عطار
 
 
۱
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۳۵