×
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
چو مرغی بی زبان محتاج دانه
نه بالی نه پری نه آشیانه
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
ز حد بگذشت ازین حوضم فسانه
کنون ماومی و این حوضخانه
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
بگویم در جهان گردم نشانه
نگویم تا کسی آرم این بهانه
عطار » خسرونامه » بخش ۱۸ - خطاب با حقیقت جان در معنی زاری كردن گلرخ
چو هادی گشتهیی بگذار خانه
چه خاشه میکشی بر آشیانه
عطار » خسرونامه » بخش ۱۸ - خطاب با حقیقت جان در معنی زاری كردن گلرخ
بقیل و قال و افسون و فسانه
بدم بیرونش آرم زاستانه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۱ - دگر بار رفتن دایه پیش هرمز
سر زلف چو سینش بی بهانه
کشیده کاف کفری در زمانه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۲ - آغاز عشقنامۀ خسرو و گل
گُلش گفت این زمانم از زمانه
یکی تیر آمد آخر بر نشانه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
میان باغ میشد در میانه
یکی زانسو یکی زینسو روانه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
چو میدانی تو کردار زمانه
چرا شوری درین زنبور خانه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۴ - رسیدن گل و هرمز در باغ و سرود گفتن با رباب
روا باشد که دوران زمانه
بود ما را در انجام از میانه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل
بسازد کار آن شمع زمانه
کند شکّر ز خوزستان روانه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
به شه گفت ای سپهرت آشیانه
جناب آسمانت آستانه
عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی
نکو گفت این مثل پیر یگانه
که مهر و خون نخسبد در زمانه