گنجور

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۷ - در ذات و صفات و عین الیقین فرماید

 

بجز رویش مبین تا در عیانت

نماید بیشکی جان و جهانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۰ - در سلوک و وصول فرماید

 

بمیر از خویش و بنگر جان جانت

که جان جان کند کلی عیانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۲ - در نموداری عشق به هر انواع گوید

 

تو هستی این زمان در جسم و جانت

نظر کن هستی کون و مکانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۲ - در نموداری عشق به هر انواع گوید

 

حقیقت عشق ورزاندر مکانت

که عشق اینجا بماند جاودانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۲ - در نموداری عشق به هر انواع گوید

 

منزه بین مرا در جسم و جانت

که بنمایم همه راز نهانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۸ - در خلوت و عزلت ودیدار الوهیت گوید

 

اگر عزلت گزینی در عیانت

نماید دید بیشک دید جانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

توئی گفته اناالحق در جهانت

اناالحق کرده واقف دوستانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

برافکن پرده از عین العیانت

که تا بینند مر خلق جهانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

تو خورشیدی و من راز نهانت

ز نورت میکنم شرح و بیانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۱ - حکایت

 

ولی چون دل بدانی بار خانت

نظر کن بین بدل راز نهانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

اگر محرم شوی در جسم و جانت

گشاید سر بسر راز نهانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۶ - سؤال دیگر شبلی از منصور

 

گمانی میبرند از سالکانت

درین گفتار وین راز نهانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۸ - در کشف اسرار و توحید کل گوید

 

چونیک و بد کنی در پیش جانت

بگو با خود نکو راز نهانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۸ - در کشف اسرار و توحید کل گوید

 

چه حاجت نیز گفتن هر زمانت

ولیکن راز بهر داستانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره

 

نموداری کنم در جان نهانت

کنم بیوسته بی نام و نشانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره

 

چو آخر محو گردانم نهانت

در این پیدا بیابی سر جانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره

 

چو ره بردی کنون در جسم و جانت

منم هم آشکارا و نهانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره

 

نفخت فیه من روحست جانت

نمود مادرین عین عیانت

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۹ - جواب دادن منصور مدعی را

 

توانم امشب اینجاگاه جانت

کنم محو و بمانم در نهانت

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۷