گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

ز شوقت جانها دادند عشاق

که در عین توئی افتادهٔ طاق

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

چنان باش اندر آن دم همچو عشاق

که باشی در خودی و بی خودی طاق

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

چنان کن خویش را تسلیم مشتاق

که سر ببرید اندر عشق اسحاق

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

کسی دیدست رویت اندر آفاق

که چون منصور شد از جسم و جان طاق

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

درون جان نظر کن شاه آفاق

بخود بنگر که هستی تو از آن طاق

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

تو معشوقی و جویان تو عشّاق

همه گردند کلّی گِردِ آفاق

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

چو موسی دم زدم در نزد عشّاق

فکندم دمدمه در کلّ آفاق

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۵ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

کجا گشتست اندر گرد آفاق

حقیقت جانست اندر جملگی طاق

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

زهی اسرار ما اعیان عشّاق

فکنده دمدمه در کلّ آفاق

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۷ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

در این صورت همه مردان آفاق

از او در وی یقین گشتند مشتاق

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۴ - درخبردادن صاحب اسرار فرماید

 

منم امروز واصل اندر آفاق

فتاده همچو منصورم یقین طاق

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۴ - درخبردادن صاحب اسرار فرماید

 

جدائی نیست هستم دید اسحاق

بریده سر شوم در دید مشتاق

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

بقا آمد فنا نزدیک عشّاق

که تااندر فنا گشتند کل طاق

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

یکی ذاتم نموده رخ در آفاق

شدم امروز اندر جزو و کل طاق

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۵ - در سؤال کردن در صفات مرگ و حیات یافتن آنجا فرماید

 

رها کن یادگاری سوی عشّاق

که گویند از تو اندر کلّ آفاق

عطار
 
 
۱
۵
۶
۷
sunny dark_mode