فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
دگر دیبای رومی بیست خروار
به گونه همچو نو بشکفته گلنار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
چو شهرو دید چندین گونه گون بار
چه از گوهر چه از دیبا و دینار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
سپه را سوی مغرب برد هموار
که آنجا بود در چه مانده سالار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
یکی بی اسپ همواره عناندار
یکی دیگر چو ماراَفسای با مار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
نبود از داد جویان هیچ کس یار
که فرّخ بود پیوندش بِدان کار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
چنان شیری که بیند گور بسیار
و یا مفلس که یابد گنج شهوار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۰ - آگاهى یافتن ویرو از بردن شاه ویس را
دل ویرو پر از پیکان تیمار
هم از مادر هم از خواهر به آزار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى
بس است این درد عاشق را که هموار
بود با درد عشق و حسرت یار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
ترا سال اندک و جوینده بسیار
تو بی غدر و هوادارانت غدار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
برو دل خوش کن و او را میازار
که نازارد شهان را هیچ هشیار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
چو با ویرو بدم خرمای بی خار
کنون خاری که خارما ناورم بار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
چه بدتر زانکه دو یار وفادار
به هم باشد سال و ماه بسیار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
ز بهر مردم بیگانه صد کار
به نام و ننگ باید کرد ناچار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
همی گفت آه از بخت نگونسار
که یکباره ز من گشتهست بیزار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
لبان چون مشتری فرخنده کردار
همه ساله شکر بار و گهر بار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
قبا بر وی نکوتر بود صد بار
که نقش چینیان بر بتّ فرخار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
چو رویش دید رضوان داد اقرار
که بر حوران جزین کس نیست سالار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
بپرسیدند چون دو مهربان یار
به خوشی یکدگر را مهربانوار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
وگرچه بخت با من خورد زنهار
مرو را بخت فرخ باد و بیدار
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس
سحرگاهان چنان گریم به تیمار
که ابر دیمهی بر شخّ کهسار