ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۳
جهان را نیست جز مردم شکاری
نه جز خور هست کس را نیز کاری
یکی مر گاو بر پروار را کس
جز از قصاب ناید خواستاری
کسی کو زاد و خورد و مرد چون خر
[...]

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴۲
دگر ره باز با هر کوهساری
بخار آورد پیدا خار خاری
همان شخ کهش حریرین بود قرطه
همی از خر بر بندد ازاری
به ابر اندر حصاری گشت کهسار
[...]

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام
ز تو نشگفت فصل و بردباری
چنان کز ما جفا و زشتکاری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
روان او برست از شرمساری
که بسیارند همچون او به زاری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
سوار ترک بودش صدهزاری
که بس بد با سپاهی زان سواری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
هم از سلطان هزیمت شد به خواری
هم اندر راه کشته شد به زاری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
به ماهی در نباشد روزگاری
کز اقلیمی نیارندش نثاری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴ - گفتار اندر ستایش خواجه ابو نصر منصور بن مهمد
ولیکن هست ازیشان نامداری
دلیری کاردانی هوشیاری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
به شادی دید شهری چون بهاری
چو گوهر گرد شهر اندر حصاری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
به هر کاری مرو را دیده کاری
وزو دیده وفا و استواری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
بدو گفت ارچه تو خود هوشیاری
وفاداری و از دل دوستداری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
ازو ترسی بدو امّید داری
و زو شواهی تو در هر کار یاری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
سر از فرمان او بیرون نیاری
همه کاری به فرمانش گزاری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
چو کار ما به کام ما گزاری
ز ما یابی هر امّیدی که داری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷ - برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهء کتاب
مرا اندر صفاهان بود کاری
در آن کارم همی شد روزگاری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
گه بخشش چو ابر نوبهاری
گه کوشش چو شیر مرغزاری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
بزرگان مثل شیران شکاری
بتان چون آهوان مرغزاری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
گروهی بر کنار رودباری
گروهی در میان لالهزاری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
پسِ پشتش بسی مهد و عماری
بدو در ماهرویان حصاری

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین
به دیده چون گوزن رودباری
شکاری دیدهشان شیر شکاری
