گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۴ - درخبردادن صاحب اسرار فرماید

 

چو رازِ او بکردم آشکاره

بخواهد کردنم او پاره پاره

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید

 

صفات دیده کردی آشکاره

کز او دار یتو در عالم نظاره

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید

 

از او او بین حقیقت آشکاره

هم از وی هم بدو میکن نظاره

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید

 

یکی جانست صورت آشکاره

همه صورت بسوی جان نظاره

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

چو رازت کردم اینجا آشکاره

بکن در عشقم اینجا پاره پاره

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۲ - در صفات جام عشق فرماید

 

ندارد او به جز عشقت کناره

همه در جوهر بحرت نظاره

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۳ - در صفت حال خود و شرح کتاب فرماید

 

جواهرنامه کردی آشکاره

ترا مر جزو و کل اینجا نظاره

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۶ - حکایت در وقت پیر گوید

 

از او گوی و وز او جوی آشکاره

وز او کن در نمود خودنظاره

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه

 

همه اینجاست سرها آشکاره

دمادم میکن اینجاگه نظاره

عطار
 
 
۱
۱۰
۱۱
۱۲
sunny dark_mode