عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
چو دیدار ترا در چشم آرم
چو مردم آشنا در چشم دارم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
ز بی خوابی سرشکم میشمارم
بران بیرنگ صورت مینگارم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
ز یک یک مژه چندان اشک بارم
که یاران را از آن در رشک آرم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
همه روز از خروش دل نزارم
بسان نای و چون نی ناله دارم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
مکن با من که من بیمار زارم
که این جز از تو باور می ندارم
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
مکن ای ماه، تن در ده به کارم
که پر کردی ز خون دل کنارم
عطار » خسرونامه » بخش ۳۲ - بیمار گشتن جهان افروز
تو بودی کار ساز و ساز گارم
تو بودی مهربان و راز دارم
عطار » خسرونامه » بخش ۴۳ - آگاهی یافتن شاه اسپاهان از بردن هرمز گل را
شبانروزی دگر کاری ندارم
مگر بنشسته روز و شب شمارم
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
همه شب خون دل از چشم بارم
خیالت را چگونه چشم دارم
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
اگر درمان نخواهد کرد یارم
ز عشقش کشتهیی انگار زارم
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
کنون دریا نشینی کاردارم
که درّم را ز دریا باز آرم
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
چو در دریا بود آغشته یارم
چو دریا خویش را سرگشته دارم
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
بخسرو گفت کای دیرینه یارم
چو میبینی که شد دریا کنارم
عطار » خسرونامه » بخش ۵۷ - آگاهی یافتن خسرو از گل
گلی از عشق تو در سینه دارم
که خاری میشود گر دم برآرم
عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو
چو دایم بر سر این کشتزارم
تو خوش بنشین که من برگی ندارم