گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

چو رسته گردد از چنگال اضداد

شود آنجا که او را هست میعاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام

 

بیامد دیو و دام کفر بنهاد

همه گیتی بدان دام اندر افتاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام

 

بدین دین همایون کاو به ما داد

بدین رهبر که بهر ما فرستاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرل‌بک

 

به هر جایی سپهداران فرستاد

که یک‌یک مختصر با تو کنم یاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

چنین باید که باشد هیبت و داد

که نام بیم و بی دادی بیفتاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

کجا نه زُفت خواهد ماند نه راد

همان بهتر که باشی راد و دلشاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

چو شهرو ماه‌دخت از ماه آباد

چو آذربادگانی سرو آزاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸ - آغاز داستان ویس و رامین

 

به بالا هر یکی چون سرو آزاد

به جعد زلف همچون مورد و شمشاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد

 

سهی بر رسته همچون سرو آزاد

همی برد از دو زلفم بوی ها باد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹ - خواستن موبد شهرو را و عهد بستن شهرو با موبد

 

همیشه شادکام و شادمان باد

هر آن مادر که همچون تو پری زاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر

 

خرد این راز را بر اوی بگشاد

که از مادر بلای وی همی زاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر

 

همان ساعت که از مادر فرو زاد

مرُو را مادرش با دایگان داد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰ - گفتاراندر زادن ویس از مادر

 

چو قامت بر کشید آن سرو آزاد

که بودش تن زسیم و دل ز پولاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۲ - دادن شهرو ویس را به ویرو و مراد نیافتن هر دو

 

پس آنگه دست ایشان را به هم داد

بسی کرد آفرین بر هر دوان یاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

پذیرشهای او کردش همه یاد

پس آنگه نامهء خسرو بدو داد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

چو من بودم ترا شایسته داماد

به بخت من خدا این دخترت داد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۳ - آمدن زرد پیش شهرو به رسولى

 

کنون کان ماه را یزدان به من داد

نخواهم کاو بود در ماه آباد

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۷