نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
به وقت خوشدلی چون شمع پرتاب
دهن پر خنده داری دیده پر آب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۵ - عشرت خسرو در مرغزار و سیاست هرمز
چو عاجز گشت ازین خاک جگرتاب
چو نیلوفر سپر افکند بر آب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۷ - به خواب دیدن خسرو نیای خویش انوشیروان را
نیای خویشتن را دید در خواب
که گفت ای تازه خورشید جهان تاب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - گریختن شیرین از نزد مهین بانو به مداین
تن سیمینش میغلطید در آب
چو غلطد قاقمی بر روی سنجاب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - گریختن شیرین از نزد مهین بانو به مداین
در آب چشمه سار آن شکر ناب
ز بهر میهمان میساخت جلاب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
ز شرم چشم او در چشمه آب
همی لرزی چون در چشمه مهتاب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
دل خسرو بر آن تابنده مهتاب
چنان چون زر در آمیزد به سیماب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
دگر ره گفت از این ره روی برتاب
روا نبود نمازی در دو محراب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
برون آمد گلی از چشمه آب
نمیگویم به بیداری که در خواب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۸ - رسیدن خسرو به ارمن نزد مهین بانو
چو خسرو دور شد زان چشمه آب
ز چشم آبریزش دور شد خواب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۲ - بر تخت نشستن خسرو به جای پدر
شه از نیرنگ این گردنده دولاب
عجب در ماند و عاجز شد درین باب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۵ - به هم رسیدن خسرو و شیرین در شکارگاه
به استقبال شد با نزل و اسباب
نثار افشاند بر خورشید و مهتاب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۶ - اندرز و سوگند دادن مهین بانو شیرین را
دگر روزینه کز صبح جهان تاب
طلی شد لعلی بر لولوی خوشاب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او
خمار ساقیان افتاده در تاب
دماغ مطربان پیچیده در خواب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او
نخست از من قناعت کن به جلاب
که حلوا هم تو خواهی خورد مشتاب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او
و گر جان گردد از رویت عنانتاب
بود جان را عروسی لیک در خواب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۳ - جنگ خسرو با بهرام و گریختن بهرام
چو وقت آمد ملک را گفت بشتاب
مبارک طالع است این لحظه دریاب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدائی خسرو
گهی بر شکر از بادام زد آب
گهی خائید فندق را به عناب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدائی خسرو
بهاری تازه چون رخشنده مهتاب
ز هم بگسست چون بر خاک سیماب

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۵ - نالیدن شیرین در جدائی خسرو
کنون وقت شکیبائیست مشتاب
که بر بالا به دشواری رود آب
