فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - مطلع چهارم
فغان ز کجروشیهای چرخ ناهموار
که هیچگونه ندارد به راستی سروکار
به گردش فلک امید استقامت نیست
جز اعوجاج نیاید ز طینت پرگار
ز من شنو که کجی جزو معنی فلک است
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - مطلع پنجم
خلاف رأی تو بر عقل آن چنان دشوار
که کس به فرض محال از خدا شود بیزار
به فضل مرتبه ممتازی از عقول و نفوس
چنان که نور نظر در میانه انوار
نسیم مهر تو در باغ اعتقاد ضرور
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در منقبت حضرت صاحبالامر(عج)
کنون خوشست کشیدن شراب خنده گل
که شسته است چمن رو در آب خنده گل
کتان ناله بلبل چه گل تواند چید
ز برق شعشعه ماهتاب خنده گل
به عهد گریه دریا کشم چه میراند
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مدح میرداماد
ز باد حادثه آخر باین شدم دلشاد
که برد خاک مرا تا به آستان مراد
سر مرا که لگدکوب فوج حادثه بود
به خاک درگهی افکند و سربلندی داد
ز نور رای شهی کوکبم منور گشت
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح ملاصدرا
رسید مژده که آمد پناه دولت و دین
خدیو مملکت علم و فضل صدرالدین
فلک جناب ملک قدر عرش رتبه که هست
به علم و دانش رنگین به رای و فکر متین
قبول علم و عمل را سبک چو آیینه
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در مدح میرزا حبیباللّه صدر و اعتذار از وی
درین رباط دو در نه مسافرم نه مقیم
که خانه پرخطر افتاده است و ره پربیم
میان خوف و رجایم که دارد این دهلیز
دری به صحن امید و دری به عرصة بیم
چو ناز جمله نیازست و نعمتم نقمت
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - تجدید مطلع
ز ناتوانی از خویش میروم چو نسیم
ز ضعف چون نفس غنچه میشوم تسلیم
نفسنفس، نفس خسته میرود از خویش
اگر درآرد دوشی به زیر بار شمیم
نشاط عیدِ فنا آنچنان عروج گرفت
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - در مدح میرزا رفیع وزیر و توصیف آستانه حضرت معصومه (س)
به خانهای که تو کردی دمی درو مسکن
نرفت تا ابدش آفتاب از روزن
ز رشک آینه سوزم از آنکه میدانم
که عکس روی تو گاهی در آن کند مسکن
ز شمع روی تو هر خانهای که نور گرفت
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح مرتضی قلیخان
زبان اهل سخن تا به حرف گردانست
به شکر معدلت مرتضی قلیخانست
بلندمرتبه خانی که حکم نافذ او
به ملک قالب عالم روانتر از جانست
سپهر شوکت و دریای حلم و کان کرم
[...]