گنجور

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۰۰ - عراقی همدانی قُدِّسَ سِرُّه

 

اگر جهان همه زیر و زبر شود ز غمت

ترا چه غم که تو خو کرده‌ای به تنهایی

حجابِ روی تو هم روی تست در همه حال

نهانی از همه عالم ز بس که پیدایی

عروسِ حسن ترا هیچ در نمی‌یابد

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۱ - فغانی شیرازی

 

گلی که یک ورقش آبروی نُه چمن است

نشان خاتمِ سلطان دین ابوالحسن است

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۱ - کوهی شیرازی

 

ز نورِ طلعت او سوخت هرچه موجود است

به غیرِ زلف که بر رویِ او نقاب شود

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۸ - معین چشتی هروی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

به حق او که به کونین دیده نگشایم

که تا نخست نبینم جمالِ مولی را

اگر در آتش عشقت بسوختم چه عجب

که کوه تاب نیاورد این تجلی را

معین به چشم خرد حسن دوست ننماید

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۳ - مغربی تبریزی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

ز روی ذات برافکن نقاب اسما را

نهان به اسم مکن چهرهٔ مسما را

اگرچه سایهٔ عنقای مغربست جهان

ولیک سایه حجاب آمده است عنقا را

گدا سلطان شود گر زانکه سلطان

[...]

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۱
sunny dark_mode