گنجور

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۴ - ورود اسرا در شام خراب

 

به صدهزار تعب اهل بیت بی‌کس را

به وقت شام بدادند در خرابه مقام

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۴ - ورود اسرا در شام خراب

 

ز بی‌وفایی دنیا همین بس است که رفت

به بزم کفر سر شاه کشور اسلام

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۴ - ورود اسرا در شام خراب

 

نشسته بود به کرسی زر یهود و مجوس

ستاده بود بپا عابدین امام انام

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۴ - ورود اسرا در شام خراب

 

چه گویم آه که کفر یزید شوم چه کرد

بچوب خیزر و لعل لب شریف امام

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۴ - ورود اسرا در شام خراب

 

بس است شرح غم شام سر مکن (حاجب)

که نی به جسم توان ماند و نه بدل آرام

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۲۹

 

چون تیر که از کمان هوادار شود

گاهی به نشان گهی به سنگ آمده‌ام

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۳۰

 

ده ناخن من تمام بر ریشه فتاد

از چند که پنبه قبا برچیدم

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۳۴

 

جان گر بدهم برای آبی سهل است

آب ار ببرم به است تا جان ببرم

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۳۵

 

چون خوار خورد به پای گل آب چه باک

در پای گل یل محمد خارم

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۳۷

 

دامان محبت علی را اما

بیرون ننکم ز دست تا جان دارم

صامت بروجردی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳

 

چو مرد گیرد بعد از رضا ره تسلیم

مسلم است بر او خسروی هفت اقلیم

خلیل رحمن دیدی که از صنمخانه

بسوی یزدان آمد همی بقلب سلیم

تو نیز پیرو اهل سلوک شو که رسی

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰ - عید قربان

 

بیا که عید عرب جفت شد به عید عجم

رسید لشکر نوروز واضحی از پی هم

دو روز فرخ توأم به یکدیگر گشتند

چنانکه دولت و دین شد به یکدیگر توأم

لوای آل خلیل و درفش افریدون

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰

 

زبان ناطقه کوته کن ایشکسته قلم

سیاه باش و خمش باش و سرنگون و دژم

هنر مجوی که در شرق شد جهان تاریک

سخن مگوی که در شرق شد هوا مظلم

مخوان حدیث که شد کاخ عقل و دین ویران

[...]

ادیب الممالک
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۸۳ - نوای مزدور

 

بیا که تازه نوا می تراود از رگ ساز

مئی که شیشه گدازد به ساغر اندازیم

اقبال لاهوری
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۲ - تابلوی اول: شب مهتاب

 

در آن دقیقه که آن‌ها جدا شدند از هم

به عضو پردگی و محرمانهٔ مریم

فتاد دیدهٔ پروین و ماه نامحرم

ستاره‌ها همه دیدند آسمان‌ها هم

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۳ - تابلوی دوم: روز مرگ مریم

 

به یک سفید کتانی، ز فرق تا به قدم

چو تازه غنچه به پیچیده پیکرش محکم

بکنده‌اند یکی گور و قامتِ مریم

بخفته است در آن تیره خوابگاه عدم

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۳ - تابلوی دوم: روز مرگ مریم

 

به گور، خاک همی ریزد، او ولی کم کم

تو گو که میل ندارد، به زیر گل مریم:

نهان شود، پدر مریم است، این آدم

بعید نیست تو نشناسی‌اش، اگر من هم!

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۳ - تابلوی دوم: روز مرگ مریم

 

قریب شش مه ز آغاز سال نو با هم

بُدَند گرم همانا همین که شد کم کم،

بزرگ ز اول پاییز، اِشکَمِ مریم

بساط عشق دگر، ز آن به بعد خورد به هم

میرزاده عشقی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۴ - تابلوی سوم: سرگذشت پدر مریم و ایدآل او

 

بساط بی‌شرفی، ز آن سپس خورَد بر هم

رسد به کیفر خود، نیز قاتلِ مریم

سپس چو گشت خریدار مرده‌شویان کم

دگر نماند در این ملک از این قبیل آدم

میرزاده عشقی
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
sunny dark_mode