گنجور

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - هم در مدح اتسز گوید

 

لوای دولت و ملت کنون مظفر شد

که پادشاه جهان ابوالمظفر شد

خدایگان بشر، شاه‌ شیر دل، اتسز

که باس او را شیر فلک مسخر شد

ز بی‌قراری سر تیغ پسر صواعق او

[...]

وطواط
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٠۴

 

شبی بلطف ز پیر خرد بپرسیدم

بدانخیال که در خاطرم مصور شد

که رنج محنت ایام و حادثات زمان

همه برای من اندر جهان مقرر شد

بعمر خویش ندیدم که یک مراد مرا

[...]

ابن یمین
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴

 

زخاک کوی توبوی هوا معطر شد

ز نور روی تو شب همچو مه منور شد

چو عشق تو بزمین زآسمان فرود آمد

زمین زشادی آن تا بآسمان برشد

بیمن عشق تو دیدم که روح پاک چوطفل

[...]

سیف فرغانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۲

 

رمید دل ز من خسته پیش دلبر شد

دماغ جان ز سر زلف او معطّر شد

چو روی آن بت رعنا بدید از سر شوق

ز جان غلام رخ یار ماه پیکر شد

اگرچه زلف سیاهت به شب رهش گم کرد

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۵

 

جمال روی تو بر ملک دل چو سرور شد

دو چشم بخت من از دیدنش منوّر شد

چو آفتاب جمالت برآمد از مشرق

جهان حسن و لطافت تو را مقرّر شد

چو روشنی رخت دید آفتاب ز رشک

[...]

جهان ملک خاتون
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳۹

 

به روی گرم تو آیینه تا برابر شد

بهشت روی ترا چشمه سار کوثر شد

زخال اگر چه بنا گوش نیک اختر شد

ازین ستاره شب زلف دل سیه تر شد

دل نظارگیان آب شد زدیدن تو

[...]

صائب تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۰

 

چنان ز نکهت زلفش هوا معطر شد

که از نفس رگ جانم فتیله عنبر شد

مراد مرد ترقی است در مراتب عشق

اگر نه به شد داغ دل تو بهتر شد

بتی که نرگس مستش بلای جان و دل است

[...]

جویای تبریزی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - انوار غیب

 

چه شد که روی عروس جهان منور شد

چو سطح چرخ بسیط زمین پر اختر شد

هوا ز پرتو مشعل زمین زشعله ی شمع

بسان معدن الماس و کان گوهر شد

و یا نهاده به هر سو هزار بیضه ی سیم

[...]

سحاب اصفهانی
 

میرزاده عشقی » نمایشنامه » نمایشنامهٔ ایدآل پیرمرد دهگانی یا سه تابلوی مریم » بخش ۴ - تابلوی سوم: سرگذشت پدر مریم و ایدآل او

 

سپس چو دورهٔ فرزند شه مظفر شد

تو خویش دانی، اوضاع طور دیگر شد

میان خلق و شه، ایجاد کین و کیفر شد

به توپ بستن مجلس، قضیه منجر شد

میرزاده عشقی
 
 
sunny dark_mode