گنجور

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۰ - شکنج روح

 

بزندان تاریک، در بند سخت

بخود گفت زندانی تیره‌بخت

که شب گشت و راه نظر بسته شد

برویم دگر باره، در بسته شد

زمین سنگ، در سنگ، دیوار سنگ

[...]

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۰ - گل سرخ

 

گل سرخ، روزی ز گرما فسرد

فروزنده خورشید، رنگش ببرد

در آن دم که پژمرد و بیمار گشت

یکی ابر خرد، از سرش میگذشت

چو گل دید آن ابر را رهسپار

[...]

پروین اعتصامی
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۱۱ - کالای بی‌بها

 

سراینده‌ای پیش داننده‌ای

فغان کرد از جور خونخواره دزد

که از نظم و نثرم دو گنجینه بود

ربود از سرایم ستمکاره دزد

بنالید مسکین: که بیچاره من

[...]

رهی معیری
 

رهی معیری » منظومه‌ها » گل یخ

 

به دی‌ماه کز گشت گردان سپهر

سحاب افکند پرده بر روی مهر

ز دم‌سردی ابر سنجاب‌پوش

ردای قصب کوه گیرد به دوش

جهان پوشد از برف سیمین حریر

[...]

رهی معیری
 

رهی معیری » منظومه‌ها » مریم سپید

 

عروس چمن مریم تابناک

گرو برده از نوعروسان خاک

که او را به جز سادگی مایه نیست

نکوروی محتاج پیرایه نیست

به رخ نور محض و به تن سیم ناب

[...]

رهی معیری
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۲۵ - چشم فیروزه‌گون

 

ثریای فیروزه‌گون چشم من

که چون آسمان پاس دل‌ها نداشت

در انگشتری داشت فیروزه‌ای

که هم‌رنگ آن چرخ مینا نداشت

همه خیره در جلوه و رنگ او

[...]

رهی معیری
 

رهی معیری » چند قطعه » قطعهٔ ۴۵ - کالای بی‌بها

 

سراینده‌ای، پیش داننده‌ای

فغان کرد از جور خونخواره دزد

که از نظم و نثرم، دو گنجینه بود

ربود از سرایم ستمکاره دزد

بنالید مسکین: که بیچاره من

[...]

رهی معیری
 
 
۱
۲۵۲
۲۵۳
۲۵۴
sunny dark_mode