گنجور

 
رهی معیری

سراینده‌ای، پیش داننده‌ای

فغان کرد از جور خونخواره دزد

که از نظم و نثرم، دو گنجینه بود

ربود از سرایم ستمکاره دزد

بنالید مسکین: که بیچاره من

بخندید دانا: که بیچاره دزد!

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode