افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
بگفتند از مصر و از روم و چین
ز یونان و آشوریان همچنین
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
بگفتا نخواهم زن از روم و چین
نه از مصر و از هند و آن همچنین
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
همی خوب گفتار و هم نازنین
همی راستگوی و همی مه جبین
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
سر ماه برابر اندر آمد چنین
رسیده بما پور شاه گزین
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
که هم دومین را بشمشیر کین
زپا اندر آورد و زد بر زمین
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
چه سازم بدان دختر نازنین
بدزدند دزدان اگر مه جبین
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
بزد نعره و خویش زد بر زمین
پریدند از جا همه نازنین
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
پدر خویشتن را بزد برزمین
بگفتا کجا رفتی ای مه جبین
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
بیفتاد از اسب روی زمین
همان بر زمین خورد آن نازنین
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
چو گشتم در آن جنگل دلنشین
بگوشم بیامد صدائی حزین
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
همه موی ها ریخته تا زمین
ز خواری همه زرد گشته جبین
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
و از آن رویکی ماهروئی حزین
بزد سیهه و خورد ناگه زمین
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۴ - تحصیل اجازه خشایار از پدرش برای رفتن به شکار
چو کامپویه بشنید سر بر زمین
نهاد و بگفتا بشه آفرین
افسرالملوک عاملی » کوروش نامه » بخش ۳۵ - وصیت داریوش به فرزند خود و بر تخت نشستن خشایارشا
امیران همه خواندند آفرین
همه بوسه دادند روی زمین
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۹ - حکایت
تو را نیز سال دگر این چنین
به خواری دوانند از این سرزمین
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰۲ - در ستایش و تعریف فردوسی علیهالرحمه به الفاظ فارسی
کشیده ز دشمن شب و روز کین
به نام دلیران ایران زمین
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰۲ - در ستایش و تعریف فردوسی علیهالرحمه به الفاظ فارسی
یکی خوان به پهنای روی زمین
بگسترده آن اوستاد مهین
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱۴ - قطعه
شنیدم که کوری به خاک زمین
به شکرانه هر لحظه سودی جبین
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - در صفحه غرب
چه بهتر که از بهر ایران زمین
به پا گردد این داستان این چنین
میرزاده عشقی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - در نکوهش نوع بشر
به پندار دانای مغربزمین
پدیدآور پند نو «داروین»