×
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۵ - خوان دوم کشته شدن گرگان به دست فرامرز
به دندان چو پیل و به تن همچو کوه
ز آسیب او کوه خارا ستوه
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۶ - خوان سوم کشتن فرامرز،غول را
چو زین بگذری خویشتن با گروه
به پیش اندر آیدت یک خاره کوه
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۷ - خوان چهارم و پنجم و ششم در رفتن فرامرز از سرما و گرما و کشتن کرگدن و رسیدن به خوان هفتم
چو آورد لشکر میان دو کوه
خود و نامداران پس اندر گروه
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۷ - خوان چهارم و پنجم و ششم در رفتن فرامرز از سرما و گرما و کشتن کرگدن و رسیدن به خوان هفتم
چهارم چو آمد میان دو کوه
سراسر همه لشکرش بد ستوه
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۳ - طلب کردن کیخسرو،فرامرز را
بیابان و هامون و دریا وکوه
همانا که گشتی از ایشان ستوه
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن
سراپرده بگذاشت شد سوی کوه
سپه پیش او شد گروهاگروه
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۰ - آمدن فرامرز و شبیخون زدن بر لشکر بهمن
جهاندار بهمن نظاره زکوه
شگفتی فروماند در آن گروه
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۰ - آمدن فرامرز و شبیخون زدن بر لشکر بهمن
کنون لشکر ماه همه هم گروه
به ناورد ره رفت باید زکوه
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۰ - آمدن فرامرز و شبیخون زدن بر لشکر بهمن
بسی حمله کردنند مانند کوه
نگشتند از یکدگر کس ستوه