×
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۸ - رسیدن گرشاسب به نزد نریمان و گرفتاری فغفور
بد از تیر و پیکان های درشت
هر افکنده ای چون یکی خارپشت

اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۲۸ - رسیدن گرشاسب به نزد نریمان و گرفتاری فغفور
کجا خانه ای بد به خوبی بهشت
از آتش دمان دوزخی گشت زشت

اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۱ - پاسخ نامه گرشاسب از فریدون
روان ها شد از مژده شادی سرشت
به هر دل دری بگشاد از بهشت

اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۴ - داستان قباد کاوه
به دانندگان همچو زندان زشت
بر آن کس که نادان و بی دین بهشت

اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه
مرا گشت چرخ ارچه خم داد پشت
همان بیش زورم به زخم درشت

اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۵ - داستان گرشاسب با شاه طنجه
شب تیره چون شعر بافنده گشت
کبود و سیه بافت بر کوه و دشت

اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه
فسرده به خون اندرون تیغ ز مشت
پر از آبله کف ز زخم درشت

اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۷ - جنگ دیگر گرشاسب با شاه طنجه
پراکنده عمر و درم گرد گشت
بخور کت به خواری بباید گذشت

اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۳۸ - گردیدن گرشاسب و عجایب دیدن
دهی دید جای دگر چون بهشت
ز پیرامنش باغ و بسیار کشت

اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴۰ - سپری شدن روزگار گرشاسب
به نخچیر بد روزی آمد ز دشت
هم از پی بیفتاد و بیمار گشت

اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴۲ - وفات گرشاسب و مویه بر او
که نادان بد آنجای خوارست و زشت
شه آنجاست درویش نیکو سرشت

اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴۳ - خبر یافتن فریدون از مرگ گرشاسب
دهاد آفریننده خوب و زشت
ترا مزد نیکان مرورا بهشت

اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴۴ - در خاتمت کتاب
ز هجرت براوبر سپهری که گشت
شده چارصد سال و پنجاه و هشت
