گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹

 

چه خوش است بوی عشق از نفس نیازمندان

دل از انتظار خونین، دهن از امید خندان

مگر آن که هر دو چشمش همه عمر بسته باشد

به وَرَع خلاص یابد، ز فریب چشم بندان

نظری مباح کردند و هزار خون معطل

[...]

۹ بیت
سعدی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۷

 

ز نشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندان

شکرست آن نه لب‌ها گهرست آن نه دندان

به دهان تنگ فرما که ز حقه مرهمی ده

چو به خنده تازه کردی سر ریش دردمندان

به غبار گرد روی تو خطی نوشته دیدم

[...]

۷ بیت
کمال خجندی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶۵

 

تو که پیش بی‌غمانی چو گل از نشاط خندان

رخ خود چو غنچه درهم چه کشی ز دردمندان

ز لب تو بی‌عنایت، به کجا برم شکایت

که صدم جفاست از وی، ز تو صدهزار چندان

چه کنم که درنگیرد به تو شمع، برقِ آهی

[...]

۷ بیت
اهلی شیرازی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۴

 

نه مراست حسن خصلی به عیار سربلندان

نه خوش آمدی موافق به مذاق خودپسندان

به خیال نقش و رنگم ز دو دیده خواب برده

خم ابروی نگارین چو شب نگاربندان

به تک و دو اندرین ره نرسم به گرد مردی

[...]

۷ بیت
نظیری نیشابوری
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۰

 

به چه رو به جلوه آید، طلب نیازمندان

نه دل نیاز خرم، نه لب امید خندان

گله از تهی کمندی، نه روا بود، همین بس

که غزال ما نیفتد به کمند صید بندان

چه کند زبون شکاری، ز چنین شکارگاهی

[...]

۷ بیت
عرفی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۳

 

بخرند ناز معشوق به جان نیازمندان

به مژه چو شمع گریان و به لب چو صبح خندان

نظری که وقف باشد بنگاه جادوی تو

برود زره ازین پس بفسون چشم بندان

نکنی بعاشقی عیب گرش قدم بلغزد

[...]

۹ بیت
آشفتهٔ شیرازی