گنجور

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۲۷

 

ای کریمی که چون نسیم سحر

باغ خلق تو را هوا دارم

چون گل و بلبل از عنایت تو

کار با برگ و با نوا دارم

گر به درگه نیامدم دو سه روز

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۱

 

خسرو شمس و غرب شمس الدین

بر همه سروران تویی مخدوم

در دولت ز تو شده مفتوح

مکرمت بر وجود تو مختوم

صاحب سیف و صاحب ملکی

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۳

 

ای وزیری که از خدا همه وقت

روی بخت تو تازه می‌خواهم

تا به اکنون نخواستم چیزی

از تو اکنون اجازه می‌خواهم

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳۴

 

خسرو یم یمین امیر علی

صورت رحمت علی علیم

ای مزین به مدحتت اقلام

وی مرفه به دولتت اقلیم

هم جناب تو با ستاره قرین

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴۳

 

حبذا صدر صفحه‌ای که به است

به همه بابی از بهشت برین

میزند نور شمسه‌اش چون صبح

خنده بر ما و زهره و پروین

وصف نقش و نگار دیوارش

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵۴

 

ای وزیری که گر ز کلک تو ابر

داشتی مایه در چکانیدی

گر عیال کف تو گشتی آز

از گداییش وارهاندی

بر تو گر نیستی مدار جهان

[...]

سلمان ساوجی
 
 
۱
۲