×
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱
باز کی گیرم اندر آغوشت
کی بیارم به دست چون دوشت
هرگز آیا به خواب خواهم دید
یک شبی دیگر اندر آغوشت
تا بدیدم به زیر حلقهٔ زلف
[...]

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷
ای دلم مست چشمهٔ نوشت
در خطم از خط سیه پوشت
باد سرسبزی خطت که به لطف
سر برون زد ز چشمهٔ نوشت
حلقه در گوش کرد خلق را
[...]

سعدی » گلستان » باب ششم در ضعف و پیری » حکایت شمارهٔ ۸
پِرِ هَفتا ثَله جُونی میکُند
عَشغِ مقری وَ خُیْ بِنی چِشِ رُوشْت
زور باید نه زر که بانو را
گزری دوستتر که ده من گوشت

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۳
دل فدای لبان چون نوشت
غیر یادم همه فراموشت
ای نگارین من خبر داری
که ز جانیم مست و مدهوشت
غیر از این در جهان مرادم نیست
[...]

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۹۴ - فی بیان قوله علیه السلام رب تال للقرآن و القرآن یلعنه
فکر حسن غنا برد هوشت
متکلم شود فراموشت
