×
ملکالشعرا بهار » چهارپارهها » کسری و دهقان
تو که بعد از دو روز خواهی مرد!
گردکان کِشتنت چه کار آید؟!
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶ - صف زندان نمرهٔ دو
بهتر از زنده در چنین مرقد
آن که مرده است و خفته زیر لحد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۸ - سبب بنای زندان
سوی لا و نعم نمیپوبد
هر چه بایست گفت میگوید
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۱ - در نیکامی و بدنامی می گوید
پیِ پامال کردن یک بَد
می کند صد بدی ز فرط خرد!
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۶ - غزل مرادف
خوبرویان شهر را دیدم
هرکه چیزی ز حسن کم دارد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۶ - غزل مرادف
لیک شکر خدا که دلبر من
خوبی از فرق تا قدم دارد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۶ - غزل مرادف
بهر عشاق دامهای بلا
زیر آن زلف خم بخم دارد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۶ - غزل مرادف
هست تیر نظر حرام بر او
صفت آهوی حرم دارد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۶ - غزل مرادف
گشت رام «بهار» آهویی
که ز خلق زمانه رم دارد
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۲۳ - در وظیفهشناسی
لاابالی شود به نیک وبه بد
در جهان هیچ ننگرد جز خود
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۵ - حکمت
تندبادی به مغز او بوزبد
لحظهای فکر کرد و چاره گزید
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۳۷ - غزل در بیان مذهب نوخاستگان
از کم و کیف کارهای جهان
یکسر مو ز کیف کم نکند