حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۷
بر تو خوانم، زِ دفترِ اخلاق
آیتی در وفا و در بخشش
هرکه بِخْراشَدَت جگر به جفا
همچو کانِ کریم، زَر بخشش
کم مباش از درختِ سایهفکن
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳
میدمد صبح و کِلِّه بست سحاب
الصَبوح الصَبوح یا اصحاب
میچکد ژاله بر رخِ لاله
المُدام المُدام یا احباب
میوزد از چمن نسیمِ بهشت
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲
حالِ دل با تو گفتنم، هوس است
خبرِ دل شِنُفتَنَم، هوس است
طَمَعِ خام بین که قِصهٔ فاش
از رقیبان نَهُفتَنَم، هوس است
شبِ قدری چنین عزیزِ شریف
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶
دل سراپردهٔ محبتِ اوست
دیده آیینهدارِ طلعت اوست
من که سر در نیاورم به دو کون
گردنم زیرِ بارِ منتِ اوست
تو و طوبی و ما و قامتِ یار
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲
حالِ خونین دلان که گوید باز؟
وز فلک خونِ خُم که جوید باز؟
شرمش از چشمِ مِی پرستان باد
نرگسِ مست اگر بروید باز
جز فَلاطونِ خُم نشینِ شراب
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰
دردِ عشقی کشیدهام که مَپُرس
زهرِ هجری چشیدهام که مَپُرس
گشتهام در جهان و آخرِ کار
دلبری برگزیدهام که مپرس
آن چنان در هوایِ خاکِ دَرَش
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲
خوش خبر باشی ای نسیمِ شِمال
که به ما میرسد زمانِ وصال
قصّةُ الْعِشق، لَا انْفِصامَ لَها
فُصِمَت ها هُنا لسانُ القال
ما لِسَلمی و من بِذی سَلَمٍ
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱
گرچه ما بندگان پادشهیم
پادشاهان ملک صبحگهیم
گنج در آستین و کیسه تهی
جام گیتینما و خاک رهیم
هوشیار حضور و مست غرور
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۳
ای که دایم به خویش مغروری
گر تو را عشق نیست معذوری
گِرد دیوانگان عشق مگرد
که به عقل عقیله مشهوری
مستی عشق نیست در سر تو
[...]
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۳
ساقیا ساغر شراب بیار
یک دو جام شراب ناب بیار
داروی درد عشق یعنی می
کاوست درمان شیخ و شاب بیار
آفتاب است و ماه باده و جام
[...]