×
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۷ - عقد بیستم در شوق که کمندیست برازنده کنگره وصال و زمامیست رساننده به سر منزل اتصال
چشمش از طلعت شاهد روشن
گشته در کاخ بطالت روزن
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۹ - عقد بیست و چهارم در حریت که طوق بندگی حق را گردن نهادن است و ربقه بندگی خلق از گردن گشادن
هر چه زیر فلک بی سر و بن
هست القصه چه نوی چه کهن
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۷ - مناجات در انتقال از صدق به اخلاص
تاب مهری به دل ما افکن
تا شود زان نفس ما روشن
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۱ - عقد بیست و هشتم در بذل و جود که اول آن اعطای درهم و دینار است و آخر آن بذل وجود
بار فقر ار فکنی از یک تن
بار منت منهش بر گردن
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۳ - مناجات در انتقال از جود به قناعت
خیمه ما به سوی ساحل زن
صدف هستی ما را بشکن
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۷ - عقد سی ام در تواضع که شاخ سربلندی شکستن است و بر خاک نیازمندی نشستن
شو چو مردان منی از خویش افکن
نه منی جوی و منی گیر چو زن
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۰ - عقد سی و یکم در بعض دیگر از فضایل نوع انسان چون حلم و مدارا و عفو و احسان
خار خشکی که ز تو صد خرمن
شود از یک شرر آتش روشن
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۱ - عقد سی و هشتم در وصیت فرزند ارجمند ضیاء الدین یوسف حفظه الله عما یوجب التحسر و التأسف
حفظ کن مختصری در هر فن
گیر خوشبو گلی از هر گلشن
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۵ - حکایت حکیم سنایی رحمه الله که در وقت وفات این بیت می خواند
بازگشتم از سخن زیرا که نیست
در سخن معنی و در معنی سخن
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۵ - حکایت حکیم سنایی رحمه الله که در وقت وفات این بیت می خواند
زانکه دور است درین دیر کهن
سخن از معنی و معنی ز سخن
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۳۰ - ختم کتاب و خاتمه خطاب
چشمش از کحل بصیرت روشن
نظر لطف به عشاق افکن
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۳۰ - ختم کتاب و خاتمه خطاب
جامی آمد چو به خلخال سخن
از دعا گوهر خلخاش کن
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۳۰ - ختم کتاب و خاتمه خطاب
حسن مقطع چو بود رسم کهن
قطع کردیم بر این نکته سخن
جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱ - تعریف شعر
چشم از ایهام کند چشمک زن
فتنه در انجمن وهم فکن
۱
۲