کمالالدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۶
شاخ سر سبز و چمن دلشادست
عالم از عدل بهار آباد است
غنچه تا روی به صحرا آورد
گرهی ا ر دل بگشادست
سرو در خدمت گل برپایست
[...]

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۲
این چه سرو قد چه رفتارست
این چه شیرین به این چه گفتارست
این چه حال این چه عارض زیباست
این چه خط این چه حسن رخسارت
این چه موی است این چه زلف دراز
[...]

جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱ - حکایت عین القضات همدانی که از همه دانی موی می شکافت هر چند چون موی بر خود تافت تا به صحبت غزالی نشتافت سر رشته این کار نیافت
ظلمت خویش در آن نور بیافت
بلکه خود را همگی نور شناخت

جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۷ - عقد بیستم در شوق که کمندیست برازنده کنگره وصال و زمامیست رساننده به سر منزل اتصال
هوس ابریست ز باران خالی
سایه اش مایه بی اقبالیست

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول
جامی از درد تو جان داد و نگفت
فهو ممن کتم العشق و مات

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹
درد من از تو دوا گشت؟ نگشت
کام من از تو روا گشت؟ نگشت
یار ما یار بما گشت؟ نگشت
یا به ما اهل وفا گشت؟ نگشت
آنکه یک لحظه نشد همدم من
[...]

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۰ - غالب طهرانی
خواست گریزد دلم از راه عشق
جذبهٔ جانانش کشیدن گرفت

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۰ - غالب طهرانی
جان جهان گردم ازیرا که او
برتن ما روح دمیدن گرفت

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۰ - غالب طهرانی
بوی تو بشنید مگر مرغ روح
کز قفس جسم رهیدن گرفت

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی
روزی از خانه ببازار شتاف
بود بیکار و پی کار شتافت

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی
شاد و خرم سوی کاشانه شتاف
دلش از شوق چو اخگر می تافت
