گنجور

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۱ - فغانی شیرازی

 

اصل این ذرّهٔ سرگشته هم از خورشید است

هم بدان اصل محال است که راجع نشود

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۱ - فغانی شیرازی

 

یک چراغ است در این خانه و از پرتوِ آن

هرکجا می‌نگرم انجمنی ساخته‌اند

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۱ - فغانی شیرازی

 

آنکه این نامهٔ سربسته نوشته است نخست

گرهی سخت به سررشتهٔ مضمون زده است

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۱ - کوهی شیرازی

 

هرکه را زلف چو زنجیر تو دیوانه کند

ز آشنایانِ جهانش همه بیگانه کند

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۱ - کوهی شیرازی

 

بویِ توحید ز مستانِ خدا نشنیده است

خار و گل در نظر عارف اگر یکسان نیست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۱ - کوهی شیرازی

 

کامِ دل هیچ کس از لعل تو هرگز نگرفت

نام آن لب همه را کام و دهان می‌سوزد

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۱ - کوهی شیرازی

 

عاقبت سیل سرشکیِ بِبَرَد بنیادش

هرکه بر گریهٔ اربابِ نظر می‌خندد

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۱ - کوهی شیرازی

 

روح بحریست که عالم همه غرقند در او

بس عجب دانم اگر جسمِ کف دریا نیست

ظاهر وباطنِ ذرات جهان اوست همه

نیست اشیا اگر او عین همه اشیانیست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۲ - کاتبی ترشیزی

 

هیچ کس یک سرِ مو از دهنت آگه نیست

دم از آنجا نتوان زد که سخن را ره نیست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۸ - معین چشتی هروی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

سیل را نعره از آن است که از بحر جداست

وانکه با بحر درآمیخته خاموش آمد

نکته‌ها دوش لبم گفت وشنید از لب یار

که نه هرگز به زبان رفت و نه در گوش آمد

هرکه را هوش و قراریست می‌اش ده ساقی

[...]

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۵
sunny dark_mode