گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۰ - در علو همت و کمال نفس خود

 

سگ خشم و خر شهوت که زبون‌گیری نیست

تیز دندان‌تر از این هر دو در این خاک کهن

نفس من کو ملک مملکت شخص منست

هر دو را سخرهٔ خود کرده به تادیب سخن

ترک و تازیک شما جمله سگانند و خران

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۸ - در مذمت افلاک

 

ای پسر تا به فلک ظن سخاوت نبری

کانچه بدهد به یسارت بستاند به یمین

آفتابش که در این دعوی رایت بفراشت

اگر انصاف دهی آیت بخلیست مبین

از بخیلی نبود آنکه کسی دادهٔ خویش

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۳ - در جواب مکتوب دوستی

 

هست در دیدهٔ من خوب‌تر از روی سپید

روی حرفی که به نوک قلمت گشته سیاه

عزم من بنده چنانست که تا آخر عمر

دارم از بهر شرف خط شریف تو نگاه

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۷ - این قطعه در شکایت از ملکشاه و نظام‌الملک گفت و متغیر شدند و فتوحی آنرا جواب گفت

 

کار کار ملک و دوران دوران وزیر

این ز آصف بدل و آن ز سلیمان ثانی

عالمی از کرم این همه در آسایش

امنی از قلم آن همه در آسانی

جود ایشان رقم رغبت روزی بخشی

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۸ - فتوحی شاعر بفرمودهٔ شاه و وزیر جواب حکیم را گفت

 

انوری ای سخن تو به سخا ارزانی

گر به جانت بخرند اهل سخن ارزانی

در سر حکمت و فطنت ز کرامت عقلی

در تن دانش و رامش به لطافت جانی

حجت حقی و مدروس ز تو باطل شد

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۹۱ - نصیحت

 

تو اگر شعر نگویی چه کنی خواجه حکیم

بی‌وسیلت نتوانی که بدرها پویی

من اگر شعر نگویم پی کاری گیرم

که خلاصی دهد از جاهلی و بدخویی

من همه شب ورق زرق فرو می‌شویم

[...]

انوری
 
 
۱
۲
sunny dark_mode