گنجور

کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۱

 

ذاکر حق که دل روشنت از بیداریست

همدم صبح سحر خیز و خنک جان و تنت

گر تو در ذکری و فکری شده زانسان مشغول

که دگر باد نیاید زمن و حال منت

من هم از فکر نیم خالی و از ذکر دمی

[...]

کمال خجندی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۸

 

شده ام بسته گیسوی شکن پر شکنت

مکش ای گل که بگردن نفتد خون منت

غایت لطف تن از چشم منت کرد نهان

این چه جورست که من می کشم از لطف تنت

خاک گشتم که مرا سایه ات افتد بر سر

[...]

فضولی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

پیرهن بس که خوش اندام شد از بوی تنت

گل شود سرو چو آید به برش پیرهنت

مزه بزمگه باده به کامش نرسید

تا لب جام نشد بوسه ربای دهنت

نشوم از تو جدا، همچو گل از نکهت خود

[...]

طغرای مشهدی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۲ - خطبه حضرت سید سجاد(ع) در شام خراب

 

گفت خاموش که حق بشکند ای سک دهنت

ز چه رو نیست حیائی ز رسول ز منت

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب المواد و التاریخ » شمارهٔ ۵۴ - خیز کاین جای تو نیست

 

به جز از چشم من و چشمه زخم بدنت

جان به قربان تنت

صامت بروجردی
 
 
sunny dark_mode