ملکالشعرا بهار » مسمطات » پند سعدی
شاه یک دل نشد وکار هباگشت و هدر
ملت خسته، درین مرحله کن فکر دگر
پای امید منه بر در شاه خود سر
«دست حاجت چو بری ییش خداوندی بر»
ملکالشعرا بهار » مسمطات » امان از من و تو
من به عنوان وکالت تو به عنوان دگر
جلب کردیم بسی فایده زبن مردم خر
نشد از ما و تو حاصل به کسی غیر ضرر
بلکه گشت ایران از روز نخستین بدتر
ملکالشعرا بهار » مسمطات » اعلان جنگ
روزه چون صرب بلرزند زبیم کیفر
عید شوال چو اطریش بزد کوس ظفر
لشکری راند که جوید ز عدو کین پسر
رمضان جای تهی کرد و شد از پیش بدر
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴ - قطعه
راستی آنچه تصور رود از بهر بشر
هیچ ز اخلاق نکو نیست بعالم بهتر
فیالمثل همچو درختیست وجود من و تو
ثمرش مهر و وفا و ادب و علم و هنر
آنشجر زین ثمر ار بارور آید ریبر
[...]
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در تهنیت عید مولود کننده خیبر حیدر صفدر علی علیهالسلام
بی تولای علی برگ نروید ز شجر
نیست بیحکم علی سوء قضا حسن قدر
مدتی جای نبی بر دگران بود مقر
تا شود قدر علی فاش بر اهل نظر
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در تهنیت عید مولود - که قرین شد با جمعه و عید نوروز عجم در ماه شعبان ۱۳۴۲ هجری قمری
خنک آندم که شود آن بشریعت ناصر
از پس ابر چو خورشید درخشان ظاهر
عالمی را کند از لوث مخالف طاهر
گردد احکام الهی بدرستی صادر
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۶ - تضمین غزل خواجه حافظ علیهالرحمه
وه که آفاق شده رزمگه انفس لشگر
طرفه کاین فتنه و آشوب به بحر است و به بر
طرفهتر اینکه به هر خانه ز سیر اختر
دختران را همه جنگ است و جدل با مادر
میرزاده عشقی » نمایشنامه » کفن سیاه » بخش ۱ - کفن سیاه
که شد آن قلعه دگر وضع دگر
منظر دیگرم آمد به نظر: