گنجور

ابوالفضل بیهقی » تاریخ بیهقی » باقیماندهٔ مجلد پنجم » بخش ۲۷ - ذکر بقیهٔ احوال امیر محمد

 

کاروانی همی از ری بسوی دسکره‌ شد

آب پیش آمد و مردم همه بر قنطره‌ شد

گله دزدان از دور بدیدند چو آن‌

هر یکی زیشان گفتی که یکی قسوره‌ شد

آنچه دزدان را رای آمد بردند و شدند

[...]

ابوالفضل بیهقی
 

لبیبی » قطعات و قصاید به جا مانده » شمارهٔ ۲ - قطعهٔ منقول در تاریخ بیهقی

 

کاروانی همی از ری به سوی دسکره شد

آب پیش آمد و مردم همه بر قنطره شد

گله دزدان از دور بدیدند چو آن

هر یکی زیشان گفتی که یکی قسوره شد

آنچه دزدان را رای آمد بردند و شدند

[...]

لبیبی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷ - اندرز

 

آن شنیدستم کز بیشه یکی شیر ژیان

پی نخجیر شتابان سوی دشت و دره شد

دید در دره یکی گاو نر زرین شاخ

که به گردن درش از سیم یکی چنبره شد

گاو ماهی را سنبیده سمش مهره پشت

[...]

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۵ - یک صفحه از تاریخ

 

جرم خورشید چوازحوت به برج بره شد

مجلس چاردهم ملعبه و مسخره شد

آذر آبادان شد جایگه لشگر روس

دستهٔ پیشه‌وری صاحب فری فره شد

توده کارگران جنبش کردند به ری

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode