گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۲

 

یار باز آمد و بوی گل و ریحان آورد

خنده باغ مرا گریه هجران آورد

باز گلهای نو از درد کهن یادم داد

غنچه ها بر جگرم زخم چو پیکان آورد

فصل نوروز که آورد طرب بر همه خلق

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۵۳

 

هدهد نامه رسان تاج کرامت بر سر

نامه‌ای دوش به سلمان ز سلیمان آورد

سحری پیک نسیم آمد و از خاک درش

مردم چشم مرا کحل سپاهان آورد

یا ایاز طرف بارگه محمودی

[...]

سلمان ساوجی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۴

 

باد بویی ز سوی مصر به کنعان آورد

درد یعقوب ستم دیده به درمان آورد

دست در گردن باد آرم و در پاش افتم

که نسیمی ز سر زلف پریشان آورد

بنده ی باد صبایم که به هر صبحدمی

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۵

 

باد بویی ز سر زلف پریشان آورد

باد جانش به فدا کز بر جانان آورد

آتش عشق تو می سوخت درون دل ما

خاک کوی تو مگر باد به درمان آورد

داده بودم سر و سامان ز غم عشق به باد

[...]

جهان ملک خاتون
 

ابن حسام خوسفی » ترکیبات » مناقب هفت گل در مدح امام زمان (عج)

 

هر کسی تحفه به نوعی ز دل و جان آورد

مور بال ملخی پیش سلیمان آورد

ابن حسام خوسفی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸

 

دیده امشب ره نظاره به پایان آورد

به صد افسون نگهی تا سر مژگان آورد

راه آباد بسی بود ولی غمزه دوست

به لب کوثرم از راه بیابان آورد

داد سرمایه به تاراج دل و آخر کار

[...]

فصیحی هروی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۱

 

باد گل بوی سحر مژده زبستان آورد

که هزاران زطرب جمله بدستان آورد

اقحوان زر کند و سیم شکوفه به نثار

گوئیا مژده گل را به گلستان آورد

از دهانت سخنی گفت صبا وقت سحر

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۷ - ایضا فی المدیحه

 

چه سرودیست که اینمرغ خوش الحان آورد

مژده باد بهاری بگلستان آورد

گو بمرغان زطرب نغمه داود کشید

بچمن باد صبا تخت سلیمان آورد

دلبرم با لب پرخنده ببالین آمد

[...]

نیر تبریزی